قصهی بلند ملکوت از بهرام صادقی نخستینبار در سال ۱۳۴۰ در شمارهی ۱۲ کتاب هفته و سپس مجموعه داستان سنگر و قمقمههای خالی در سال ۱۳۴۹ و نهایتاً بهعنوان یک کتاب مستقل در همان سال از سوی انتشارات کتاب زمان چاپ شد.
نام کتاب:
معرفی و دانلود کتاب ملکوت بهرام صادقی
نویسنده:
بهرام صادقی
درباره ی کتاب ملکوت بهرام صادقی
قصهی بلند ملکوت از بهرام صادقی نخستینبار در سال ۱۳۴۰ در شمارهی ۱۲ کتاب هفته و سپس مجموعه داستان سنگر و قمقمههای خالی در سال ۱۳۴۹ و نهایتاً بهعنوان یک کتاب مستقل در همان سال از سوی انتشارات کتاب زمان چاپ شد.
معرفی کتاب های جدید در پیج اینستاگرام بیبلیوفایل
داستان کتاب ملکوت بهرام صادقی
طرح بنیانی ملکوت داستان مرد بیوهی ثروتمندی به نام م. ل است که وقتی متوجه میشود پسر جوانش جذب یک فیلسوف ناشناس تازهوارد شده و تحتتأثیر او از خانواده و زندگی عادی فاصله گرفته، تلاش میکند پسرش را به زندگی برگرداند اما چون موفق نمیشود شبانه به اتاق او رفته، پسرش را به طرز فجیعی میکشد و مثله میکند.
تنها شاهد این ماجرا، شکو، نوکر خانهزاد اوست. م.ل زبان او را حلقومش بیرون میکشد. او در اقدام دیگری خانه و املاک پدریاش را به آتش میکشد. جنازهی پسرش را دفن نمیکند و او را مقابل چشمانش نگه میدارد. م.ل به مکافات این رفتار شروع به قطع کردن اعضای بدنش میکند و هر عضو را در یک شیشهی الکل نگه میدارد.
پس از مدتی بهدنبال فیلسوف ناشناس همراه شکو، به سفر میرود و سرانجام او را در شهری مییابد که با نام مستعار دکتر حاتم طبابت میکند. هر دو همان ابتدا همدیگر را میشناسند اما به روی خود نمیآورند. م.ل از دکتر حاتم میخواهد که جایی در پانسیونش به او بدهد و پرستاری برایش استخدام کند. همچنین از او میخواهد که اعضای باقی ماندهی بدن او را نیز قطع نماید. دکتر حاتم موافقت میکند و اتاقی آیینهکاری و اسرارآمیز در خانهاش را به او میدهد. خانهای که بر سردرش نوشته شده: «هرکس وارد اینجا میشود، باید هیچ چیز نداند.»
دکتر حاتم زنش ساقی را نیز به عنوان پرستار م.ل انتخاب میکند. شکو، اخبار بیرون را برای اربابش میآورد و ساقی از او مواظبت میکند. م.ل به ساقی دل میبندد و تحتتأثیر او تصمیم میگیرد که به زندگی برگردد.
ساقی آخرین همسر دکتر حاتم، زن جوان و زیبایی است که از خانوادهاش بریده و به دنبال دکتر حاتم روان شده. اما از آنجایی که از زندگی با دکتر راضی نیست با شکو وارد رابطه میشود.
در شب سیزدهم اقامت م.ل در پانسیون دکتر حاتم، چهار نفر به او مراجعه میکنند که یکی از آنها، به نام آقای مودت، جنزده شده و دکتر او را معالجه میکند. ما از خلال معالجه و گفتوگوهایش با یکی از همراهان، که یک منشی جوان است، با شخصیت دکتر حاتم آشنا میشویم.
دکتر حاتم مرد عقیمی است که در کسوتهای مختلف به شهرهای گوناگون سفر میکند و اهالی آنجا را نابود میکند. در شب آخر اقامتش در هر شهر، تمام کارمندها و آخرین همسرش را نیز میکشد و به عنوان مأمور مرگ به شهر بعدی میرود. او اندامی جوان و سر و گردن و صورتی بسیار پیر دارد.
دکتر حاتم به مردم شهر و از جمله دو نفر از همراهان مودت آمپول تقویت قوای جنسی میزند که در واقع یک سم کشنده است که بعد از یک هفته باعث مرگشان خواهد شد.
در شب سیزدهم اقامت م.ل که در واقع آخرین شب حضور دکتر حاتم در شهر است، دکتر حاتم به قصد کشتن ساقی وارد اتاق او میشود.
دکتر حاتم ساقی را در آغوشش خفه میکند و بعد که متوجه رابطهی او با شکو میشود برمیگردد و یکبار دیگر او را خفه میکند و در نارنجستان خانهاش مدفون میسازد. بعد به سراغ م.ل میرود . وقتی از تصمیم م.ل مبنی بر انصراف از قطع تنها دستش و تمایل او به ادامهی حیات مطلع میشود او را نیز با تزریق همان آمپول به قتل میرساند. شکو فرار میکند. و دکتر حاتم به باغ آقای مودت میرود و به آنها میگوید که فقط یک هفته مهلت دارند زندگی کنند. پس بهتر است زندگی را بفهمند.
ملکوت بهرام صادقی
در کتاب، شخصیتهای دیگری هم هستند که در ادامه به اقتضای مباحث با آنها آشنا میشویم.
ساختار قصه مشتمل بر شش فصل است که از آنجا که یک روایت غیرخطی را روایت میکند در نگاه اول غیرمنسجم و آشفته مینماید.
فصل اول روایت بخشی از شب سیزدهم است. جن در اقای مودت حلول کرده و دوستانش او را پیش دکتر حاتم آوردهاند. زاویهی دید این فصل، سومشخص ناظر است. یعنی ما با قصه و شخصیتها فقط از طریق رفتارها و دیالوگها آشنا میشویم.
فصل دوم و سوم داستان زندگی م.ل است که با راوی اولشخص روایت شده و ما از طریق این حدیث نفس به راحتی با درون قهرمان ، رفتارها و دغدغههایش آشنا میشویم.
فصل چهارم شرح دیدار دکتر حاتم و همسرش ساقی در شب آخر است. راوی سومشخص معطوف به ذهن حاتم است و بهترین فرصت است برای اینکه ما با نوع رابطهی این دو و شخصیت درونی دکتر حاتم آشنا شویم.
فصل پنجم با زاویه دید سومشخص ناظر، آخرین گفتوگوی دکتر حاتم و م.ل است. در این فصل بیشتر گرهگشاییها اتفاق میافتد. م.ل و دکتر حاتم درمورد پسر م.ل حرف میزنند و پیشینه و سرنوشت شکو به خواننده معرفی میشود.
در فصل ششم یعنی فصل آخر، نویسنده به سراغ شخصیتهای فصل اول رفته و داستان را با گرهگشایی نهایی که نوید پایان زندگی آنها و مرگ شهر را میدهد به پایان میرساند. راوی این بخش دانای کل است زیرا ما با جهانهای گوناگون از آدمهای گوناگون سروکار داریم.
ارتباط عمیق و غیرقابلانکار بین داستانهای شاخص با شخصیت نویسنده، موضوعی است که به عنوان گام اول در تحلیل ملکوت ضروری به نظر میرسد. ملکوت آیینهی تمامنمای زمانه و زمینهی زیستی بهرام صادقی است. نویسنده، روانپزشکی است از قشر مرفه اجتماع که علاقهاش به مولانای رومی مثال زدنی است. در دورهی دانشجویی تحتتاثیر جریانهای اگزیستانسیالیستی حاکم بر جمع روشنفکران دههی چهل قرار میگیرد و در این میان تاثیر یک معلم فلسفه به نام ایرج پورباقر و افکار او که در تضادی آشکار با مولاناست، را نمیشود نادیده گرفت. ملکوت محصول بریدن صادقی از جهان نهیلیستی و قصد او به بازگشت به دنیای شورانگیز و شرقی مولوی است. بازگشتی که خود میداند بر اثر اعتیاد شدنی نیست.
ملکوت بهرام صادقی
م.ل، بهرام صادقی است و دکتر حاتم همان معلم فلسفه که پسرش را یعنی جوانیاش را از او گرفته است و به خود مشغول کرده. این روح صادقی است که در جریان این همه تضاد و تزاحم مثله میشود و در آخر تنها دست راستش میماند برای نوشتن.
هر فصل از ملکوت با آیهای از یک متن مقدس یا یک کلام عارفانه شروع میشود که معنایش با محتوای آن فصل مطابقت دارد و از طرفی همپوشانی نام شخصیتها و نوع شخصیتپردازی موضوع جالبتوجه دیگری در ملکوت است.
م.ل یادآور ملکوت، دکتر حاتم سخاوتمند در کشتن، منشی که از کلمهی انشا گرفته شده به معنای شعرگفتن و این نام مناسبی برای شخصیت شاعر پیشه و زلالی که دارد که شباهت دورش به حضرت آدم دکتر حاتم را
متعجب میکند، شکو که ریشهی جنوبی دارد به معنای سگ و رفتارش کاملا سگانه است: میخزد، میبوید و م.ل را مثل سگ دوست دارد. ساقی یادآور جام زندگی در ادبیات عرفانی است و نارنج نماد لذت جنسی و نارنجستان جایی که ساقی به جرم خیانت در آن مدفون میشود.
این همپوشانی در فیزیک شخصیتها با رفتارشان نیز لحاظ شده. دکتر حاتم اندامی جوان و چهرهای پیر دارد که یادآور عزرائیل است و ما او را در شب آخر با شنلی سیاه میبینیم.
ملکوت نام همسر منشی جوان با شخصیتی مثبت و نام یکی از همسران دکتر حاتم با شخصیتی منفی است. دکتر حاتم میگوید: «کدام ملکوت را باور کنم؟ ملکوت زمین یا آسمان؟» او به وضوح گرفتار تضاد میان زندگی و مرگ است.
جملاتی از متن کتاب ملکوت بهرام صادقی
اگر زندگى کلاف نخى باشد… من آنرا باز کرده مىبینم. کاملا گسترده و صاف. پیچ و تابش نمىدهم و رشتههایش را به دست و پایم نمىبندم. براى همین است که عدهاى را دوست مىدارم و عدهاى را دوست نمىدارم. اما به کسى کینه ندارم. آمادهام که به دیگران کمک کنم، زیرا دلیلى نمىبینم که از این کار سرباز زنم. هوا و آفتاب و عشق و غذا و علم و مرگ و حیات و کوهها را مىپسندم و به آنها دل مىبندم. به هرچیز قانعم، اما آن قناعتى که نتیجهى تصور خاص من از زندگى است.
من اغلب اندیشیدهام که آن دوگانگى که همیشه در حیاتم حس کردهام نتیجهى این وضع بوده است. یک گوشهى بدنم مرا به زندگى مىخواند و گوشهى دیگرى به مرگ. این دوگانگى را در روحم کشندهتر و شدیدتر حس مىکنم.
اگر کسى ادعا کند جیبش پر از پول است خیلى ساده مىتوان تحقیق کرد و یا به اثبات رساند: کافى است که پولها را در جیبش به صدا دربیاورداگر سکه باشدو با بیرون بکشد و نشان بدهد. اما آیا ممکن است که کسى قلبش را دربیاورد و به محبوبهاش ثابت کند که مالامال از عشق اوست؟
این زمین بیگناه نیست و مادر گناهکاران است و گاهوارهى همهى آتشها و گلولهها و خونها و شلاقها است و من او را نمىبخشم زیرا ریشههاى درخت من از خاک سیاه او غذا مىگیرند و از چشمههاى زهرآلود او آب مىنوشند و سرانجام در بستر او خواهند پوسید و من شکایت زمین را به آسمانها و به ملکوتها خواهم برد.
کجا است، کجا است آن روز گرامى که بیاید و روح مرا بشوید؟ زیرا که من مىخواهم زنده باشم و زندگى کنم و دوست بدارم و ببینم و بفهمم و حرف بزنم و از مرگ مىترسم و مىگریزم که مرا پست مىکند و خاک مىکند و به دهان کرمها و حشرات مىاندازد و…
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- پسورد تمامی فایل ها www.bibliofile.ir است.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
- در صورتی که این فایل دارای حق کپی رایت و یا خلاف قانون می باشد ، لطفا به ما اطلاع رسانی کنید.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.