انسان از دیرباز تلاش کرده است با کلمات و واژههای مختلف تمنیات، حالات، احساسات، هیجانات و غلیانهای درونی خویش را ابراز دارد. به همین منظور، در هنگام کشمکش درونی از اصطلاحاتی نظیر دلهره، دلشوره و نگرانی استفاده کرده است
بررسی رابطه بین اضطراب امتحان و عملکرد تحصیلی در دانشآموزان و دانشجویان
پایان نامه درباره بررسی رابطه بین اضطراب امتحان و عملکرد تحصیلی،شامل موضوعات : اضطراب و امتحان،تعریف اضطراب،اضطراب از دیدگاه فروید و راجرز،اضطراب،اهداف امتحان،عوامل فردی و شخصیتی و خانوادگی،ابزارهای سنجش اضطرابو …
مقدمه بررسی رابطه بین اضطراب امتحان و عملکرد تحصیلی
انسان از دیرباز تلاش کرده است با کلمات و واژههای مختلف تمنیات، حالات، احساسات، هیجانات و غلیانهای درونی خویش را ابراز دارد. به همین منظور، در هنگام کشمکش درونی از اصطلاحاتی نظیر دلهره، دلشوره و نگرانی استفاده کرده است
چکیده :
موضوع تحقیق این رساله بررسی رابطه اضطراب با نحوه عملکرد محصلین در امتحان میباشد. در بخش نظری روند کار این بود که ابتدا به تعریف و مسایل کلی در ارتباط با اضطراب امتحان و درمان آن با تکیه بر دیدگاه شناختی پرداختیم و در ارتباط با اضطراب بعنوان یک حالت و خصیصه ثابت بحث شد.
روشی که این تحقیق بدان متکی است روش کتابخانهای است. در نهایت آنچه را که بر اساس ابزارهای تحقیق دریافتیم این است که : بین سطح اضطراب و نحوه عملکرد دانشجویان و دانشآموزان رابطه معنیدار معکوس وجود دارد.
سطح اضطراب دانشآموزان و دانشجویان ضعیف بیشتر از دانشآموزان قوی است.
از آنجا که اضطراب در یادگیری در تحول ذهنی فرد تأثیر عمده دارد لازم است که آموزشهای خانوادگی در ارتباط با نیازهای جوانان، تغییر ساختار برنامههای تحصیلی، تغییر نگرش دانشآموزان نسبت به خود و تواناییهایخود در عوامل مدرسه صورت پذیرد و این امر ضرورت وجود مشاوره را ایجاب مینماید.
پیشینه تحقیق :
ـ پژوهشهای انجام گرفته در خارج از کشور :
زاتس و چاسین (۱۹۸۳) در مطالعه خود شناختهای کودکان دارای اضطراب امتحان بالا، متوسط و پائین را در یک موقعیت امتحان فرضی، مورد مقایسه قرار دارند. آزمودنیهای دارای اضطراب امتحان بالا از آزمودنیهای دارای اضطراب امتحان متوسط یا پایین به طور معناداری افکار بازدارنده تکلیف بیشتری را (از جمله ارزیابیهای منفی و افکار نامرتبط با تکلیف) گزارش دادند. آزمودنیهای دارای اضطراب امتحان بالا همچنین از آزمودنیهای دارای اضطراب امتحان پایین ارزیابیهای مثبت کمتری را گزارش دادند، در حالی که آزمودنیهای دارای اضطراب امتحان متوسط تفاوت معناداری از هیچ یک از دو گروه افراطی فوق نداشتند. جای تعجب است که گروههای دارای اضطراب امتحان متوسط و بالا از گروه دارای اضطراب امتحان پایین به طور معناداری، افکار مرتبط با تکلیف بیشتری را گزارش دادند، اما تفاوت قابل توجهی با هم نشان ندادند. هم اضطراب امتحان و هم شناختها از نظر آماری رابطه مثبت معناداری با عملکرد واقعی در تکلیف، پس از اینکه اثرات توانایی کنترل شده داشتند.
مایکنبام (۱۹۸۶) در مطالعهای کارایی نسبی یک روش درمان گروهی اصلاح شناختی (۸ = n) را از طریق مقایسه آن با یک گروه حساسیتزدایی (۸ = n) و یک گروه کنترل (۵ = n) مورد بررسی قرار داد. گروه اصلاح شناختی مشتمل بر یک روش بینش محوری، که برای آگاه ساختن آزمودنیهای دارای اضطراب ـ امتحان از افکار اضطراب ز ایشان طراحی شده بود، و یک روش حساسیت زدایی بود که در آن الف. تصویرسازی مقابلهای برای چگونگی مواجهشدن با اضطراب و ب. روش خود آموزشدهی برای توجه کردن به تکلیف (و نه فکر کردن به خود) استفاده شده بود. نتایج نشان داد که روش اصلاح شناختی اثر بخشترین روش در کاهش اضطراب امتحان است.
هالریود (۱۹۷۶) در مطالعه خود با نام «( شناخت و حساسیتزدایی در درمان گروهی )» ۴۸ آزمودنی داوطلب مبتلا به اضطراب امتحان را به طور تصادفی در یکی از گروههای درمانی الف. شناخت ـ درمانی ب. حساسیتزدایی منظم ج. ترکیب شناخت درمانی و حساسیتزدایی منظم و د. گروه کنترل، مورد مطالعه قرارداد. ۱۲ آزمودنی نیز در یک لیست انتظار قرار گرفتند. اضطراب امتحان بر اساس شاخصهای خودسنجی و در یک موقعیت امتحان فرضی قبل از درمان، پایان درمان و یک ماه بعد از درمان اندازهگیری شد. از معدل نمرات نیز بعنوان شاخص پیشرفت تحصیلی استفاده شد. نتایج نشان داد که شناخت درمانی در کاهش اضطراب در موقعیتهای امتحان فرض و افزایشی نمرات درسی از دیگر روشهای درمانی و گروه کنترل اثر بخشتر است. حساسیتزدایی منظم، ترکیب حساسیتزدایی منظم و شناخت درمانی و گروه کنترل با یکدیگر تفاوت معناداری نداشتند. این نتایج حاکی از اهمیت رویکرد شناختی در درمان اضطراب امتحان بود.
زاتس و چاسین (۱۹۸۵) در مطالعه خود شناختهای کودکان دارای اضطراب امتحان پایین، متوسط و بالا را در شرایط امتحان واقعی مورد بررسی قرار دادند. کودکان دارای اضطراب امتحان بالا شناختهای بازدارنده تکلیف و خود ارزیابیهای مثبت کمتری را گزارش دادند. کودکان دارای اضطراب امتحان بالا همچنین افکار مرتبط با تکلیف و خودگوییهای مقابلهای نسبتاً بالایی را نشان دادند. در این مطالعه نقش محیط کلاس در رابطه با اضطراب امتحان ـ عملکرد نیز بررسی شد. عملکرد کودکان دارای اضطراب امتحان بالا در مقایسه با همسالانشان فقط در کلاسهای پایین بود که از نظر تهدید ارزیابی بالا بود. علاوه بر این، رابطه معناداری بین شناختها و عملکرد ریاضی فقط در کلاسهای تهدید بالا به دست آمد و این رابطه وقتی که اثرات توانایی ریاضی از طریق آماری کنترل شد باقی ماند.
در مطالعه کولر و هالاهان (۱۹۸۰) : الف. رابطه بین اضطراب امتحان و عملکرد تحصیلی در دانشجویان؛ ب. تفاوت در رفتارهای مرتبط با نحوه مطالعه برای هر دو گروه، مورد بررسی قرار گرفت. آزمودنیهای این تحقیق ۹۵ دانشجوی سال اول مبتلا به اضطراب امتحان بالا و ۳۱ نفر دانشجوی سال اول دارای اضطراب امتحان پایین بودند. نتایج نشان داد که کاهش معنادار نمرات درسی با اضطراب امتحان در رابطه است. همچنین آنها دریافتند که دانشجویان دارای اضطراب امتحان بالا، مهارتهای مطالعه ضعیفتری دارند. برای دانشجویان اضطراب امتحان بالا چگونگی عادات مطالعه و مدت زمان مطالعه با پیشرفت تحصیلی رابطه معناداری داشت. در حالی که غیبت از کلاسها و تأخیر در امتحانات با پیشرفت تحصیلی رابطه معکوس داشت و همکاران (۱۹۸۸) در مطالعه خود برای شناخت کاملتر رابطه بین اضطراب امتحان و عملکرد امتحان، رفتار دانشآموزان را در لحظات مختلف یک امتحان واقعی مورد بررسی قرار دارند. طرح عاملی ۳ * ۲ * A3 (سطح A * سطح عملکرد تحصیلی گذشته * امتیاز عملکرد ) برای بررسی اثرات ۸ متغیر وابسته به کار گرفته شد. الف : افکار مثبت ب : افکار منفی ج: ارزیابی د : استعداد هـ: تفاوتهای معنایی و : سوابق نمرات درسی ز: احساسهای بدنی و ح: نمرات مقیاس و آشفتگی.
نمونه این مطالعه مرکب از ۲۳۱ دانشجوی دانشگاه بود. نتایج نشان داد که دانشجویان دارای اضطراب امتحان پایین از دانشجویان دارای اضطراب امتحان بالا از نظر ۸ متغیر وابسته به طور معناداری متفاوت هستند. سطح اضطراب امتحان بر هر متغیر وابسته تأثیر معناداری داشت. علاوه بر این، دانشجویان با امتیازات تحصیلی بالا در مقایسه با دانشجویان با امتیازات تحصیلی پایین به طور معناداری نمرات امتحانی بالاتری دریافت کردند و احساسهای بدنی بیشتری را که حاکی از برانگیختگی بود گزارش نمودند. دانشجویانی که در آخر امتحان (۱۰ دقیقه بعد) ارزیابی شدند از آنهایی که بعد از مطالعه سابقه سؤالات امتحان برای اولین بار (آغاز امتحان یا اواسط امتحان) ارزیابی شدند به طور معناداری افکار منفی و احساسات بدنی بیشتری را گزارش دادند. ساراسون و مندلر (۱۹۵۲) کارکرد دانشآموزان را تحت شرایط اضطراب را بررسی کردند. شرایط اضطراب را حاصل دستورالعملهای شخصی و محیط عاطفی بود. مثلاً به دانشآموزان گفته میشد وقت خیلی کم است، عجله کنید و از این قبیل، یا مراقبین مرتب بالای سر دانشآموزان حاضر میشدند و صحبت از مشکل بودن امتحان میکردند. آنها به این نتیجه رسیدند که دستورالعملهای فوق در کارکرد آزمودنیهای کم اضطراب اثر مثبت و در کارکرد آزمودنیهای دارای اضطراب بالا اثر زیان بخشی داشته است.
ـ تحقیقی توسط گیج وبرلانیر (۱۹۸۳) در زمینه ارتباط اضطراب با متغیرهای توانایی ذهنی کلی، پیشرفت تحصیلی، عزت نفس و نگرش مطلوب نسبت به مدرسه انجام گرفته است. این تحقیق بر روی ۶۳۴ نفر از دانشآموزان کلاس سوم اجرا شده است. نتایج نشان داد که اضطراب با توانایی ذهنی کلی (۲۶/۰ = r) پیشرفت تحصیلی (۲۵/۰ = r) عزت نفس (۳۸/۰ = r) و نگرش مطلوب نسبت به مدرسه (۱۵/۰ = r) همبستگی منفی داشت (ترجمه خوینژاد و همکاران، ۱۳۷۴)
دیمان و همکاران (۱۹۹۱) تحقیقی در رابطه بین اضطراب امتحان و متغیرهای اضطراب حالت، عزتنفس، منبع کنترل، توانایی ذهنی و جنسیت انجام دادند که در آن ۱۰۳ دانشجوی دوره لیسانس شرکت داشتند. نتایج تحقیق نشان داد افرادی که موقعیتها را تهدیدآمیز ارزیابی میکردند، افرادی که احساس بیکفایتی مینمودند و از عزتنفس پایین برخوردار بودند و کسانی که درباره کنترل شخصیشان شک داشتند به طور عمومی از اضطراب امتحان رنج میبردند. تحلیلهای بیشتر روابط مستقل بین مؤلفههای اضطراب امتحان و متغیرهای اضطراب حالت، منبع کنترل و توانایی ذهنی را آشکار کرد (به نقل از سعید، ۱۳۷۲)
آرنولد و فرانک (۱۹۹۱) تحقیقی تحت عنوان تأثیرات ناظر امتحان آشنا بر اضطراب امتحان دانشآموزان انجام دادند که در آن تأثیر آشنایی ناظر امتحان بر عملکرد امتحان خواندن و اضطراب امتحان ۱۰۱ دانشآموز پایههای پنجم و ششم را بررسی کردند. ابزارهای اندازهگیری شامل مقیاس اضطراب امتحان کودکان، مقیاس حالت دفاعی بودن کودکان و مقیاس خودپندار هاریمن بود. نتایج نشان داد که آزمودنیها با یک ناظر امتحان نا آشنا به طور معناداری نمرات خواندن پایینتری کسب کردند. آزمودنیهای دارای بهره هوشی متوسط در مقایسه با آزمودنیهای دارای بهره هوشی بالا یا پایین به طور معناداری نمرات خواندن پایینتری به دست آوردند و یک رابطه معنادار بین اضطراب امتحان و تأثیرات ناظر غیرآشنا در عملکرد درسی پدیدار شد. (به نقل از اعتمادی تودشکی ۱۳۷۴)
ـ در رابطه با اضطراب و اثر آن بر عملکرد در یک بررسی که کودکان دارای اضطراب پایین و بالا از لحاظ نمرههای هوشی هم سطح شدهبودند. طبق دستور آزمایشگر به یادگیری یک تکلیف معین پرداختند. نتایج آزمایش نشان داد که هر چند دو گروه در ابتدای آزمایش نمرههای همانندی در تکلیف یادگیری داشتند. امّا طی کوششها. یادگیری نمرات گروه دارای اضطراب پایین به صورت معناداری بیش از نمرات گروه دارای اضطراب بالا و افزایش یافت. (آنا ستازی، ترجمه براهنی، ۱۳۶۱)
تحقیق دیگری نشانداد چنانچه موقعیت امتحان موجب اطمینان خاطر دانشآموزان شود، آنها در جلسه امتحان اضطراب کمتری خواهند داشت و در سازماندهی و یادآوری مطالب موّفق خواهند شد و عملکرد بالاتری را نشان خواهند داد.
ول فلک (۱۹۳۳) در مطالعه خود دریافت که دانشآموزان مضطرب کلاسهای پنجم در صورتی که از نظر حل مسایل ریاضی با کمبود وقت مواجه نباشند نسبت به سایر همکلاسیهای خود عملکرد بهتری نشان میدهند. اما اگر با ضیق وقت مواجه باشند، امکان وقوع خطا برای آنها نسبت به سایر همکلاسیهای خود سه برابر بیشتر است و برای حل کردن هر مسئله دو برابر وقت مصرف میکنند و نسبت به کسانی که اضطراب آنها کمتر است امکان تقلب کردنشان هم دو برابر بیشتر است.
بال (۱۹۸۵) در مطالعه خود رابطه بین اضطراب و نوع تکلیف را مورد بررسی قرار داد. یافتههای او با نتایج مطالعات انجام شده در مورد رابطه بین اضطراب و پیشرفت تحصیلی همخوان است. او دریافت تکالیفی که دارای پیچیدگی اندک هستند و یا تکالیفی که فرد قبلاً در آنها مهارتی کسب کرده است، اضطراب میتواند عملکرد را بهبود بخشد. در تکالیف پیچیده و یا تکالیفی که در آنها افراد تمرین زیادی ندارند، اضطراب میتواند میزان عملکرد را کاهش دهد (ترجمه مسدود، ۱۳۷۱)
ول فلک (۱۹۹۳) طی تحقیقی دریافت که دانشآموزانی که اضطرابشان شدید است، عملکردشان خوب نیست، و حتی اسمشان را هم بالای صفحات امتحان ننوشته بودند. در ضمن احتمال شکست در دانشآموزان مضطرب رو به افزایش بود و همیشه احساس میکردند برای انجام کارشان، یک فشار وجود دارد. دانشآموزان دارای اضطراب امتحان در مورد مسایل مربوط به ناکامی و شکست و همینطور بر اثر رقابت شدید یا متوسط و یا مقایسه آنها با سایر همکلاسیهایشان دچار اضطراب میشوند.
ـ فرانکو و سانتو (۱۹۹۰) در مطالعه خود با نام «( تفاوتهای جنسیتی در اضطراب امتحان و اضطراب اجتماعی )» برخی از همبستههای شناختی و عملکرد مؤلفههای «( نگرانی )» و «( هیجانپذیری)» اضطراب امتحان را با توجه به تفاوتهای جنسیتی مورد بررسی قرار دادند. مقیاس نگرانی ـ هیجان پذیری را بر روی یک نمونه ۹۹ نفری از دانشآموزان دبیرستان به اضافه دیگر مقیاسهایی که برای سنجش «( ترس از ارزیابی منفی)» و ادراک دانشآموزان از جنبههای واقعی، ایده آلی و اجتماعی خود در نظر گرفته شده بود، اجرا کردند. از میانگین نمرات بعنوان شاخص عملکرد تحصیلی استفاده شد. نتایج نشان داد که در آزمودنیهای مذکر، نگرانی با خود پنداره ضعیف و عملکرد تحصیلی پایین رابطه دارد، در زمان روابط پیچیدهتری یافته شد. به نظر میرسد که هیجان پذیری آنها برخی اثرات تسهیلکننده بر عملکرد دارد.
ـ پژوهشهای انجام گرفته در ایران :
تحقیقات اندکی در زمینه اضطراب امتحان در ایران انجام شده است که به آنها اشاره میشود.
براهنی (۱۳۵۱) تحقیقی با عنوان مقایسه موّفقیّت نسبی دختران و پسران در امتحان ورودی دانشگاههای ایران، انجان داده است. در این تحقیق موفقیت نسبی پسران در مقایسه با دختران به تأیید رسید، ولی به تأثیر میزان اضطراب در ایجاد این تفاوتها و تفاوت داوطلبان از نظر میزان اضطراب اشاره نشده است و صرفاً به تأثیر جنسیت در قبول شدن داوطلبان اشاره نموده است.
در تحقیقی تحت عنوان «( علل و موجبات عدم موفقیت جوانان در کنکور دانشگاهها)» که شجاعی (۱۳۵۰) انجام داد، مشخص گردید که دیپلمههای رشتههای ریاضی و ادبی موفقیت بیشتری نسبت به دیپلمههای سایر رشتهها در آزمون ورودی دانشگاهها کسب نمودهاند.
ـ سعادت (۱۳۶۳) تحقیقی عنوان «( تأثیر اضطراب در یادگیری)» انجام داد که نتیجه آن مؤید وجود ارتباط و همبستگی منفی بین یادگیری و اضطراب است. این تحقیق تفاوت میزان اضطراب بین زن و مرد را رد کرد و لزوم وجود اضطراب در حد اعتدال را برای شروع هر کار و فعالیتی در انسان مفید و سازنده دانست و به اثبات رساند که اضطراب در افراد ضعیف و قوی هیچگونه اثری ندارد و در صورتی که خیلی زیاد شود در افراد متوسط تأثیر تخریبی به همراه دارد.
ـ کرمعلی سیچانی (۱۳۷۲) تحقیقی تحت عنوان «( بررسی میزان اضطراب ناشی از امتحانات دروس در دانشآموزان سال سوم دبیرستانهای شهر اصفهان)». انجام داد. در این تحقیق، پژوهشگر دریافت که امتحان و شرکت در آن موجب افزایش میزان اضطراب در افراد میشود، ولی میزان این افزایش اضطراب در افراد مختلف متفاوت است.
ـ اعتمادی تودشکی (۱۳۷۴) تحقیقی در مورد نقش مشاوره گروهی در کاهش اضطراب امتحان انجام داده است. جامعه تحقیق را دانشآموزان دختر مقطع راهنمایی شهر اصفهان تشکیل میدادند که از بین آنها ۱۶ نفر بعنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. این تعداد نیز به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند و هر دو گروه به صورت همزمان به پیش آزمون و پس آزمون پاسخ دادند. گروه آزمایشی در جلسات مشاوره گروهی شرکت کردند. در جلسات از آرمیدگی عضلانی و حساسیتزدایی منظم و بحثهای عقلانی استفاده شد. ابزار سنجش آزمون اضطراب پیشرفت آلپرت وهبر بود. یافتههای تحقیق نشان داد که اضطراب دانشآموزانی که در مشاوره گروهی شرکت کردهاند، به طور معناداری کمتر از دانشآموزانی است که در مشاوره گروهی شرکت نکردهاند.
دادستان و دانشپژوه (۱۳۷۴) تحقیقی را بر روی ۳۴۵ نفر از دانشآموزان سالهای دوم و سوم رشته ادبیات و علوم انسانی شهر تهران انجام دادند. ابزار اندازهگیری «(مقیاس اضطراب امتحان ساراسون)» و مقیاس «(اضطراب کتل )» بود. سطح اضطراب دانشآموزان در هر دو مقیاس اندازهگیری و ارتباط آن با معدل تحصیلی دروس اختصاصی و معدل کل دروس ثلث اول ارزشیابی شد. نتایج نشان داد که الف. مقیاس اضطراب امتحان با کلیه عوامل مقیاس اضطراب کتل همبستگی دارد و لذا رابطه بین اضطراب امتحان و عوامل اضطرابی شخصیت تأیید شد؛ ب. سطح اضطراب امتحان بر معدل کل دروس اختصاصی به طور معناداری مؤثر بود و بر این اساس تأثیر اضطراب امتحان بر کاهش عملکرد تحصیلی روشن شد؛ ج. پارهای از عوامل اضطرابی کتل به طور معناداری بر نمرههای تحصیلی تأثیر داشتند.
ابوالقاسمی (۱۳۷۴) پژوهشی تحت عنوان «( ساخت و اعتباریابی مقیاسی برای سنجش اضطراب امتحان و بررسی رابطه اضطراب امتحان با اضطراب عمومی، عزت نفس، پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی، انتظارات معلم و عملکرد تحصیلی)» انجام داد. هدف از این پژوهش ساخت مقیاس اضطراب امتحان، بررسی رابطه احتمالی بین اضطراب امتحان با هر یک از متغیرها و بررسی همبستگی چندگانه متغیرهای مورد مطالعه با اضطراب امتحان بود.
حجم نمونه این پژوهش ۳۰۴ دانشآموز پسر سال سوم راهنمایی شهرستان اهواز بود که از سه ناحیه آموزش و پرورش به طور تصادفی انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از مقیاس اضطراب امتحان، عزت نفس، اضطراب عمومی، پرسشنامه جایگاه اجتماعی ـ اقتصادی، پرسشنامه انتظارات واقعیات معلّم و معدل نمرههای دانشآموزان در سال تحصیلی ۷۴ ـ ۷۳ به عنوان عملکرد تحصیلی . استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل یافتهها از روش همبستگی پیرسن، رگرسیون چند متغیری و همبستگیهای چندگانه استفاده شد.
با استفاده از تحلیل عوامل، یک مقیاس کوتاه ۳۲ مادهای ساخته شد. که از ضرایب پایایی و اعتبار رضایتبخش و قابلتوجهی برخوردار است. بر اساس تحلیل عوامل، دو عامل استخراج شد که عامل اول «( اضطراب مربوط به موقعیت امتحان)» و عامل دوم «( اضطراب مربوط به نتیجه امتحان) را میسنجد. براساس یافتههای این پژوهش، اضطراب امتحان با اضطراب عمومی (۵۹/۰ = r) و انتظارات معلم (۱۶/۰ = r) همبستگی مثبت معنادار، و با عزت نفس (۲۵/۰- = r) و پایگاه اجتماعی (۱۳/۰- = r) همبستگی منفی معناداری نشان میدهد. بین عملکرد تحصیلی و اضطراب امتحان همبستگی معناداری ملاحضه نشد. ضرایب همبستگی چندگانه بین متغیرهای مورد مطالعه و اضطراب امتحان نشان داد که فقط اضطراب عمومی تغییر معناداری را، بین متغیرهای مورد مطالعه و اضطراب امتحان به وجود میآورد.
ادامه بررسی رابطه بین اضطراب امتحان و عملکرد تحصیلی با خرید و دانلود
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- پسورد تمامی فایل ها www.bibliofile.ir است.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
- در صورتی که این فایل دارای حق کپی رایت و یا خلاف قانون می باشد ، لطفا به ما اطلاع رسانی کنید.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.