«مزرعه حیوانات» که در ایران به نام «قلعه حیوانات» نیز شناخته شده، در کنار رمان «۱۹۸۴» دو اثر ماندگار و شاخص «جورج اورول»، نویسنده و روزنامهنگار انگلیسی است که به عنوان پر فروشترین آثار این نویسنده قرن بیستم معرّف همگان است.
معرفی و دانلود کتاب قلعه حیوانات (مزرعه حیوانات)
Animal Farm
(به دو زبان فارسی و انگلیسی)
نویسنده:
جورج اورول
George Orwell
درباره کتاب قلعه حیوانات یا مزرعه حیوانات نوشته ی جورج اورول:
کتاب قلعه حیوانات اثر جورج اورول، بهطور غیر مستقیم اشاره به شرایط حاکم بر شوروی سابق در طول جنگ جهانی دوم دارد.
«مزرعه حیوانات» که در ایران به نام «قلعه حیوانات» نیز شناخته شده، در کنار رمان «۱۹۸۴» دو اثر ماندگار و شاخص «جورج اورول»، نویسنده و روزنامهنگار انگلیسی است که به عنوان پر فروشترین آثار این نویسنده قرن بیستم معرّف همگان است.
کتاب قلعه حیوانات (Animal Farm) به علت روابط حسنه انگلیس و شوروی در آن زمان، موفق به دریافت مجوز نشد، ولی بالاخره در سال ۱۹۴۵ در انگلستان منتشر و در اواخر دهه ۱۹۵۰ به شهرت رسید. اورول در هر دوی این آثار که در سالهای آخر عمر خود منتشر نمود، نمایی از یک شهر ویرانه با تمام ویژگیهای منفی آن را به تصویر کشیده، تصویری از واقعیتی هولناک که به عنوان هشداری برای بشریت است و در صورت ادامه فاجعههای انسانی دیر یا زود به حقیقت تبدیل میگردد.
جورج اورول که به عنوان یک سوسیال – دموکرات در جریان جنگ داخلی اسپانیا با سیاست حکومت سوسیالیستی شوروی آشنا و از پاکسازیهای خشونتآمیز دوران «ژوزف استالین» – که با نام «پاکسازی بزرگ» شناخته میشود – خشمگین بود، با نگارش رمان «قلعه حیوانات» از استبداد طبقه حاکم شوروی به سختی انتقاد نموده و معتقد بود نظام شوروی به یک دیکتاتوری بدل گشته است. در کتاب قلعه حیوانات، انقلاب حیوانات مزرعه، نماد انقلاب کارگری و سرنوشت آن بر ضد نظام سرمایهداری است.
جورج اورول (George Orwell) در آثار خود همه وسایل و ابزار و عناصر داستانهای علمی – تخیلی را به کار میگیرد، اما در واقع تالیفات او بیش از هر چیز تبلیغاتی است: تبلیغات بر ضد کمونیسم و شیوه حکومت استالین، و اصولا هر نوع رژیم استبدادی. هر چند که آثار خود را بر اساس اعتقادات سیاسیاش پایهگذاری میکند، از جنبههای هنری آنها نیز غافل نمیماند. او رماننویسی را عالم اخلاق میدانست و از همین رو بود که راه سیاسی خود را در طغیان علیه بیرحمیها و سنگدلیهای طرفداران فرانکو و استالین پیدا کرد.
معرفی کتاب های جدید در پیج اینستاگرام بیبلیوفایل
نقد و بررسی کتاب قلعه حیوانات (مزرعه حیوانات) اثر جورج اورول
«همه حیوانات با هم برابرند، اما بعضی برابرترند.»
تنها یک جمله کافیست تا قلم جورج اورول شمارا مسحور خود کند. اما جالب است بدانید ایدهی نوشتن کتاب قلعهی حیوانات بعد از دیدن پسرکی که اسبی را تیمار میکرد به ذهن جورج اورول آمد و بعد از نگارش آنهم ناشرهای زیادی بودند که از انتشار این کتاب خودداری کردند، حتی یک ناشر مشهور آمریکایی به اورول گفته بود که کتابی که دربارهی حیوانات باشد در آمریکا فروش نخواهد داشت.
چرا باید کتاب قلعه حیوانات را خواند؟
شاید بهتر باشد برای کتاب قلعه حیوانات دنبال دلیلی برای نخواندن کتاب بگردیم، تا دلیل برای خواندن؛ زیرا هیچ دلیلی وجود ندارد که آن را نخوانید. این کتاب آنقدر مشهور است که در همهی فهرستهای مشهور کتابخوانی پیشنهاد شده است. این کتاب یکی از شاهکارهای ادبی قرن بیستم است و خواندن آن وسعت دید خواننده را افزایش میدهد.
خلاصه داستان کتاب مزرعه حیوانات
داستان کتاب قلعهی حیوانات دربارهی گروهی از حیوانات اهلی مزرعهای است که به امید برقرار کردن آزادی و برابری در برابر صاحب مزرعه شورش میکنند. بعد از پیروزی این انقلاب، خوکها که هوش بیشتری نسبت به بقیه حیوانات داشتند، رهبری حیوانات مزرعه را به عهده میگیرند و قوانینی را وضع میکنند که این قوانین با گذشت زمان دچار تغییر میشوند. قیام حیوانات درنهایت تبدیل به دیکتاتوری خوکها میشود.
شخصیتهای داستان مزرعه حیوانات
کتاب قلعه حیوانات درواقع رمانی پاد آرمانشهری است. هر شخصیت در این کتاب درواقع نماد یک شخصیت یا اتفاق است. آقای جونز صاحب مزرعه نخستین شخصیتی است که در رمان معرفی میشود؛ یک دائمالخمر الکلی که مزرعهاش در فقر مطلق قرار دارد اما همچنان از حیواناتش کار میکشد. شخصیت آقای جونر درواقع نماد شخصیت نیکلاس تزار دوم روسیه است.
شخصیت بعدی میجر پیر (Old Major) است؛ این خوک سن و سال دار درواقع کسی است که حیوانات را به شورش تشویق میکند. شخصیت میجر پیر نماد شخصیت ترکیبی کارل مارکس، یکی از فیلسوفان آلمانی که نظریه کمونیست را مطرح کرد و ولادیمیر لنین، رهبر حزب کمونیست روسیه است.
و در آخر شخصیت باکسر که یک اسب است. اسبی نجیب، باوفا، قوی، سادهلوح و بهشدت متعهد به کار است؛ باکسر سهم زیادی از کارهای فیزیکی مزرعه را انجام میدهد و تنها به یک باور معتقد است: «حق همیشه با ناپلئون، خوک رهبر مزرعه، است.» شخصیت باکسر نماد آلکسی استاخانوف کارگر معدن روسی است. او در طول جنگ جهانی دوم با بهکارگیری گروهی از کارگران ماهر ئ متخصص و تقسیم درست کار توانست ۱۴ برابر میزان معمول زغالسنگ استخراج کند. شخصیت استاخانوف در جنگ جهانی به شخصیتی اسطورهای تبدیلشده بود.
در بخش هایی از کتاب قلعه حیوانات میخوانیم
در دقایق اول حیوانات سعادتی را که نصیبشان شده بود باور نمیکردند. اولین اقدامشان این بود که دستهجمعی، گویی بهمنظور تحصیل اطمینان از اینکه بشری درجایی مخفی نیست. چهارنعل دورادور مزرعه تاختند و سپس به ساختمان مزرعه آمدند تا آخرین اثرات سلطه منفور جونز را پاک سازند. در یراق خانه را که در انتهای طویله بود شکستند؛ دهنهها حلقههای بینی» زنجیرهای سگ و چاقوهای رنجآوری را که جونز بهوسیله آن خوکها و برهها را اخته میکرد همه در چاه سرنگون شد.
افسارها، دهنهها، چشمبندها و توبرههای موهن به میان آتشی که از زبالهها در حیاط افروختهشده بود ریخته شد. شلاقها هم به همچنین. حیوانات وقتی شلاقها را شعلهور دیدند همه از شادی به جستوخیز درآمدند.
سنوبال روبانهایی را هم که با آن دم و یال اسبها را در روزهای بازار تزیین میکردند در آتش انداخت. گفت:«روبان بهمنزله پوشاک است که علامت و نشانه انسانی است. حیوانات بایستی برهنه باشند.» باکسر با شنیدن این بیان کلاه حصیریاش را که در تابستان گوشهایش را از مگس حفظ میکرد آورد و با سایر چیزها در آتش انداخت. در اندک زمانی حیوانات هر چیزی که خاطره جونز را به یاد آنان میآورد از بین بردند.
بعد ناپلئون آنها را به طویله برگرداند و به هر یک جیره دو برابر معمول و به هر سگ دو بیسکویت داد. سپس حیوانات سرود«حیوانات انگلیس»را هفت بار از سر تا ته پیاپی خواندند و پسازآن خود را برای شب آماده ساختند و خوابیدند» خوابی که پیش از آن هرگز در خواب هم ندیده بودند. اما همگی طبق معمول سحر برخاستند و ناگهان حوادث پرشکوه شب پیشین یادشان آمد و دستهجمعی رو به چراگاه دویدند. کمی پایینتر از چراگاه تپه پشتهای بود که تقریباً بر تمام مزرعه مشرف بود. حیوانات به بالای آن شتافتند و ازآنجا در روشنایی صبحگاهی به اطراف خیره شدند. همه مال آنها بود. هرچه که میدیدند مال آنها بود! مست و سرشار از این فکر به جستوخیز افتادند. و در هوا شلنگ برداشتند. میان شبنمها غلط زدند و در علفهای شیرین تابستانی چریدند. کلوخها را لگدمال کردند و بوی تند آن را بالا کشیدند. سپس بهمنظور تفتیش گشتی به اطراف مزرعه زدند و با سکوتی آمیخته با تحسین زمین زراعتی» یونجهزار باغ میوه استخر و جنگل کوچک را ممیزی کردند. گویی این چیزها را قبلاً ندیده بودند. و حتی حالا هم مشکل باور میکردند که همه از آن خودشان است.
در ماه آوریل، در مزرعه حیوانات اعلام جمهوری شد. آنها به یک رئیسجمهور نیاز داشتند و مسلماً کسی جز ناپلئون سزاوار نامزدی برای این کار نبود، پس او به رأی آراء انتخاب گردید.
در همان روز انتخابات، شایع شد که اسناد جدیدی درباره همکاریهای اسنوبال با جونز به دستشان رسیده و مشخص شد که اسنوبال فقط نمیخواسته که در جنگ گاودانی با شکست مواجه شوند، بلکه او با حیله در طرف جونز میجنگیده و در حقیقت اسنوبال بوده که آدمها را برای جنگ مدیریت میکرده و در حالیکه شعار «زنده باد بشریت» را سر میداده، وارد جنگ شده است؛ تازه زخمهای پشتش هم که تعدادی از حیوانات آن را به یاد میآوردند، جای دندانهای ناپلئون بوده است.
در اواسط تابستان موزز، زاغ اهلی، پس از سالها ناپدید شدن باز در قلعه حیوانات پیدا شد. او اصلاً تغییری نکرده بود؛ طبق معمول کار نمیکرد و درباره موضوعات قدیم مثل کوه شکلات و چیزهای دیگر صحبت میکرد. او ساعتها بر روی تنه درختی مینشست و بالهای سیاهش را بر هم میزد و با هر که به حرفهایش گوش میداد، مدتی طولانی حرف میزد. موزز با منقارش آسمان را نشان میداد و میگفت:
– دوستان، درست آن بالا بالاها، پشت ابرهایِ سیاه، سرزمینی شکلاتی وجود دارد و این همان سرزمینی است که ما حیوانات بیچاره را از رنج کار کردن رها میکند…
«هفت فرمان»
پس از پیروزی انقلاب حیوانات، یک قانون اساسی معروف به «هفت فرمان» بر روی دیوار مزرعه نوشته میشود که شامل بندهای زیر است:
■ همه آنها که روی دوپا راه میروند دشمن هستند.
■ همه آنها که چهارپا یا بالدار هستند، دوستند.
■ هیچ حیوانی حق پوشیدن لباس را ندارد.
■ هیچ حیوانی حق خوابیدن در تخت را ندارد.
■ هیچ حیوانی حق نوشیدن الکل را ندارد.
■ هیچ حیوانی حق کشتن حیوان دیگری را ندارد.
■ همهٔ حیوانات با هم برابرند.
در اواخر داستان تمام شش فرمان اول از روی دیوار پاک شده و جمله هفتم نیز به صورت زیر تحریف میشود:
”’همهٔ حیوانات باهم برابرند، اما بعضی برابرترند”’.
اسکوئیلر به صدای رسا گفت:
رفقا، امیدوارم تصور نکردهباشید که ما خوکها این عمل را از روی خودپسندی یا به عنوان امتیاز میکنیم.بسیاری از ما خوکها از شیر و سیب خوشمان نمیآید و من بشخصه از آنها بدم میآید.
تنها هدف از خوردن آنها حفظ سلامتی است. شیر و سیب (از طریق علمی به اثبات رسیده، رفقا) شامل موادی است که برای حفظ سلامتی خوک کاملاً ضرروری است.
ما خوکها کارمان فکری است.تمام کار تشکیلات مزرعه بسته به ماست. ما شب و روز مواظب بهبود وضع همه هستیم.صرفاً به خاطر شماست که ما شیر را مینوشیم و سیب را میخوریم.
به امید سرزمین شیر و عسل
حیوانات مزرعه همیشه باید کار میکردند. نه شیر ِ گاو ها به گوساله هایشان می رسید و نه تخم مرغ ها منجر به تولد یک جوجه!
همه ی دست رنج حیوانات متعلق به آقای جونز صاحب بی رحم مزرعه بود.غذای حیوانات مزرعه اندک و در حد بخور و نمیر بود. تا جان داشتند از ترس چوب و ترکه کار می کردند.وقتی حیوانی از کار افتاده می شد یا کشته می شد و یا در دوردست رها.
دراین مزرعه زاغی بود که رابطه خوبی با آقای جونز داشت.
او برای حیوانات مزرعه از دنیایی دیگر حرف می زد.
می گفت ما حیوانات وقتی بمیریم به سرزمین “شیر وعسل” می رویم. آنجا دیگر نیازی به کار کردن نیست.می گفت سرزمین شیر و عسل
آن بالاهاس، بالای ابرها!
حتی ادعا می کرد در یکی ازپروازهایش آنجا را به چشم خود دیده !
بسیاری از حیوانات مزرعه حرف اورا باور می کردند و سختی هارا تحمل میکردند
با منقار بزرگش به آسمان اشاره کرد و با خودنمایى مى گفت؛ رفقا آن بالا، آن بالا، درست پشـت آن ابر سیاه، سـرزمین شـیر و عسل است، سـرزمینى کـه ما حیوانات بدبخت در آنجا بـراى همیشـه از رنج کار آسوده خواهیم شد. حتى مدعـى بود در یکى از پـروازهاى دور و دراز آنجا را به چشم دیده مزارع جاودان و پرچین هایى که روى آنها قند و کلوچه میروییده دیده. خیلى از حیوانات گفتههاى او را باور میکردند و منطق شان این بود؛ که زنـدگى اکنون پر از مشقت اسـت، و انصاف در این اسـت کـه دنیاى بهترى در جاى «دیگـرى» وجـود داشـته باشـد!
آن سال حیوانات با تلاشی مضاعف حتی از سال گذشته هم بیشتر کار کردند .
بعضی روزها به نظر حیوانات می رسید که در مقایسه با زمان جونز ، هم ساعات بیشتری کار کرده اند و هم بهتر تغذیه نشده اند .
صبح های یکشنبه سکوئیلر از روی قطعه کاغذ درازی که با یکی از پاهای جلویش نگاه میداشت ، برای آنان می خواند که تولید مواد مختلف غذایی دویست درصد ، سیصد درصد ، و حتی پانصد درصد افزایش یافته است .
حیوانات دلیلی نمی دیدند که گفته های او را باور نکنند ، مخصوصاً که آنها دیگر به طور روشن شرایط زندگی قبل از انقلاب را به خاطر نداشتند .ولی بعضی روزها دلشان می خواست ارقام کمتری به خورد آنها می دادند و غذای بیشتر .
“همه آدمها با هم برابرند”
اما پولدارها محترمترند!
اما دخترها پر طرف دارترند،
اما بچه ها واجب ترند،
اما خانمها مقدم ترند!
اما سفیدها برترند و سیاها بدبخت ترند،
البته تبعیضی در کار نیست؛
در کل همه آدمها با هم برابرند،
اما بعضی ها برابرترند…!
جملاتی کوتاه از کتاب مزرعه حیوانات
- انسان تنها دشمن واقعی است که ما داریم. انسان را از صحنه دور کنید و ریشه اصلی گرسنگی و کار بیش از حد برای همیشه از بین می رود.
- همه عادات انسان ها شر است و مهم تر از همه این که هیچ حیوانی نباید هرگز نسبت به هم نوع خود مستبد باشد. ضعیف یا قوی، باهوش یا ساده، همه ما برادر هستیم. هیچ حیوانی نباید حیوان دیگر را بکشد، همه حیوانات برابر هستند.
- تنها انسان خوب، انسان مرده است.
- انسان تنها موجودی است که بدون تولید کردن مصرف می کند.
- با آسیاب بادی یا بدون آسیاب بادی، زندگی مانند گذشته ادامه می یابد، یعنی بد!
- نشانه برجسته انسان دست اوست، ابزاری که با آن همه بدی ها را انجام می دهد.
- همیشه خوک ها تصمیم میگرفتند. سایر حیوانات هرگز نمی توانستند تصمیمی اتخاذ کنند ولی رأی دادن را یاد گرفته بودند !
حیوانات کتاب قلعه حیوانات نماد چه چیزی هستند؟
برخی از مهم ترین عناصر نمادین این داستان عبارتند از:
میجر پیر: الهام بخش شورش علیه انسان ها است، او تمثیل ترکیبی از کارل ماکس از پایه گذاران کمونیسم، ولادیمیر لنین رهبر کمونیست انقلاب روسیه و ملت شوروی اولیه است و اصول انقلاب را ترسیم می کند.
ناپلئون: یک خوک بزرگ و نسبتا تند خو، شرور اصلی مزرعه حیوانات، چندان اهل گفتگو نیست و به این شهرت دارد که روش خودش را پیدا می کند، او تمثیلی از جوزف استالین است.
اسنوبال: رقیب ناپلئون پس از سرنگونی جونز، نماد قربانیان یک انقلاب و تمثیلی از لئون تروتسکی است اما می تواند ویژگی های لنین را نیز به تصویر بکشد.
آقای جونز: صاحب اصلی مزرعه، او تمثیلی از تزار روس نیکلاس دوم است که بعد از انقلاب ۱۹۱۷ به قتل رسید.
بوکسور: اسب سواری وفادار، مهربان، متعد، بسیار قوی، سخت کوش و محترم اما بسیار ساده است. او که بخش زیادی از کار فیزیکی مزرعه را انجام می داده نماد الکسی استاخانوف است، کارگر زحمت کشی که پایه گذار جنبش استاخانوف بود.
جورج اورول بیشتر بدانیم:
اریک آرتور بلر، با نام هُنری جورج اورول (George Orwell)، نویسنده، روزنامهنگار، منتقد ادبی و شاعر انگلیسی متولد ۲۵ ژوئن سال ۱۹۰۳ میلادی است. او دوران تحصیلاش را در مدرسهی شبانهروزی گذراند، اما برعکس دانشآموزان یک مدرسهی شبانهروزی، اورول تحصیلاتش را ادامه نداد و بعد از دوران دبیرستان استخدام نیروی پلیس امپراتوری بریتانیا شد و به دلیل کارش عازم کشور «بِرمه (میانمار امروزی)» شد. زندگی در «برمه» نقطهی مهمی برای جورج بود؛ زیرا در آنجا متوجه عمق فساد امپراتوری بریتانیا شد اما او درعینحال توانست درونمایههای زیادی برای داستانهایش پیدا کند.
جورج اورول در مقالهی «چرا مینویسم؟» میگوید: «از پنج یا ششسالگی میدانستم که نویسنده خواهم شد.» همسایگان اورول شهادت میدهند که ممکن بود جورج روزها و هفتهها از اتاقش بیرون نیاید و تنها به نوشتن مشغول باشد. جورج اورول برای نوشتن کتابهایش از نثر ساده و قابلفهمی استفاده میکند، استفاده از این نثر باعث میشود مردم بیشتری کتابهای اورول را بخوانند و درنتیجه پیام او به گوش مردم بیشتری برسد. او معتقد است که داستانهایش را از دل مردم و اتفاقات روزمرهی مردم میگیرد به همین دلیل لازم است که همین مردم نثرش را بفهمند و از خواندن آن لذت ببرند.
قلعه حیوانات و ۱۹۸۴ از مشهورترین کتابهای جورج اورول هستند. اما اورول آثار دیگری مانند: «آس و پاسها در پاریس و لندن»، «روزهای برمه»، «هوای تازه»، «دختر کشیش»، «نفس در هوای تازه»، «جادهای به اسکلهی ویگان» و «همه جا پای پول در میان است» در کارنامهی هنریاش دارد.
کتاب قلعه حیوانات برای چه کسانی مناسب است؟
اهمیت ادبی کتاب قلعه حیوانات به حدی است در کلاسهای درس تدریس میشود؛ بنابراین خواندن این کتاب برای همه مناسب است و به همه پیشنهاد میشود، اما بدون شک بزرگسالان از خواندن آن لذت بیشتری خواهند برد.
توضیحات انگلیسی کتاب Animal Farm نوشته ی George Orwell :
A farm is taken over by its overworked, mistreated animals. With flaming idealism and stirring slogans, they set out to create a paradise of progress, justice, and equality. Thus the stage is set for one of the most telling satiric fables ever penned –a razor-edged fairy tale for grown-ups that records the evolution from revolution against tyranny to a totalitarianism just as terrible.
When Animal Farm was first published, Stalinist Russia was seen as its target. Today it is devastatingly clear that wherever and whenever freedom is attacked, under whatever banner, the cutting clarity and savage comedy of George Orwell’s masterpiece have a meaning and message still ferociously fresh.
جملاتی از نسخه انگلیسی کتاب مزرعه حیوانات نوشته ی جورج اورول :
Animal Farm Quotes
“All animals are equal, but some animals are more equal than others.”
― Animal Farm
“The creatures outside looked from pig to man, and from man to pig, and from pig to man again; but already it was impossible to say which was which.”
“Man is the only creature that consumes without producing. He does not give milk, he does not lay eggs, he is too weak to pull the plough, he cannot run fast enough to catch rabbits. Yet he is lord of all the animals. He sets them to work, he gives back to them the bare minimum that will prevent them from starving, and the rest he keeps for himself.”
― Animal Farm
“Four legs good, two legs bad.”
“The only good human being is a dead one.”
― Animal Farm
“Several of them would have protested if they could have found the right arguments.”
“This work was strictly voluntary, but any animal who absented himself from it would have his rations reduced by half.”
― Animal Farm
“No one believes more firmly than Comrade Napoleon that all animals are equal. He would be only too happy to let you make your decisions for yourselves. But sometimes you might make the wrong decisions, comrades, and then where should we be?”
“Man serves the interests of no creature except himself.”
― Animal Farm
“Let’s face it: our lives are miserable, laborious, and short.”
“The Seven Commandments:
Whatever goes upon two legs is an enemy.
Whatever goes upon four legs, or has wings, is a friend.
No animal shall wear clothes.
No animal shall sleep in a bed.
No animal shall drink alcohol.
No animal shall kill any other animal.
All animals are equal.”
“Can you not understand that liberty is worth more than just ribbons?”
― Animal Farm
“Man is the only creature that consumes without producing”
― Animal Farm
“Twelve voices were shouting in anger, and they were all alike. No question, now, what had happened to the faces of the pigs. The creatures outside looked from pig to man, and from man to pig, and from pig to man again; but already it was impossible to say which was which.”
― Animal Farm
“All men are enemies. All animals are comrades”
“The distinguishing mark of man is the hand, the instrument with which he does all his mischief.”
― Animal Farm
“Windmill or no windmill, he said, life would go on as it had always gone on–that is, badly.”
“Man is the only real enemy we have. Remove Man from the scene, and the root cause of hunger and overwork is abolished forever.”
― Animal Farm
“Four legs good, two legs better! All Animals Are Equal. But Some Animals Are More Equal Than Others.”
“Comrades!’ he cried. ‘You do not imagine, I hope, that we pigs are doing this in a spirit of selfishness and privilege? Many of us actually dislike milk and apples. I dislike them myself. Our sole object in taking these things is to preserve our health. Milk and apples (this has been proved by Science, comrades) contain substances absolutely necessary to the well-being of a pig. We pigs are brainworkers. The whole management and organisation of this farm depend on us. Day and night we are watching over your welfare. It is for your sake that we drink the milk and eat those apples.”
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- پسورد تمامی فایل ها www.bibliofile.ir است.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
- در صورتی که این فایل دارای حق کپی رایت و یا خلاف قانون می باشد ، لطفا به ما اطلاع رسانی کنید.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.