لگویین از خانوادهای انسانشناس و جامعهشناس میآید و جامعهشناسی علاقهمندی خود او هم هست. او در مصاحبهای چنین گفته که نویسندگان علمیتخیلی سخت، فقط علومی مانند فیزیک و ستارهشناسی را علم به حساب میآورند و انگار جامعهشناسی زیادی برایشان نرم است. ولی حقیقت این است که جامعهشناسی هم یک علم است و گمانهزنی در وادی جامعهشناسی و روابط انسانی هم یکی از زیرگونههای جذاب علمیتخیلی به شمار میرود.
دانلود کتاب دست چپ تاریکی نوشته اورسولا لو گویین
Download The Left Hand of Darkness by Ursula K. Le Guin
معرفی کتاب دست چپ تاریکی نوشته اورسولا لو گویین
پیرنگ داستان:
اورسولا کی لگویین، نویسندهی داستان، تعدادی داستان بلند و کوتاه دارد که در ستینگ مشترکی اتفاق میافتند. آیندهی بسیار دوردستی است که در آن انسانها در سیارههای مختلفی در جای جای کائنات زندگی میکنند، سیارههای شرایط جوی و زیستی مختلفی دارند، اما به هرحال همگی برای زندگی انسان مناسب هستند. آن طور که از داستانها میفهمیم تمام این انسانهای نیای مشترکی دارند که تمدنی بسیار بسیار کهن است که خود را «هاین»[۱] مینامند و همین نژاد انسانها را در سیارههای دیگر پخش کرده. این تمدن کهن هر از گاهی به سیارههای مسکونی سر میزند و در صورتی که انسانهای ساکن آن سیاره به مرحلهای از هوشمندی و تمدن رسیده باشند که آمادگی پذیرفتن حقیقت و برقراری ارتباط با دیگر انسانها را داشته باشند، حقیقت را به آنها میگویند و به این ترتیب آنها عضو جامعهی بزرگتر انسانی میشوند. برای این منظور، ابتدا یک سفیر به آن سیاره فرستاده میشود تا با مقامات بالایی و دانشمندانِ آن سیاره تماس بگیرد و در صورتی که این آمادگی برای پذیرش وجود داشت ا رتباط اصلی برقرار شود. «دست چپ تاریکی» داستانِ یکی از این سفیرها را روایت میکند که به سیارهای فرستاده شده که گِثِن[۲] نام دارد و در زبان محلی به معنای «زمستان» است.
سیارهای که داستان روی آن اتفاق میافتد، در یکی از دورههای طولانی یخبندان خود قرار دارد، تمدن انسانی ساکن «زمستان» از ابتدای حضورشان تا لحظهی حال را در یک زمستان طولانی به سر بُردهاند، دورههای بسیار کوتاهی وجود دارد که یخها اندکی آب میشوند و برف نمیبارد و همینها جای بهار و تابستانشان است. تمدن مکتوبِ این سیاره چیزی نزدیک به ده هزار سال است، اما از نظر پیشرفت فناوری چیزی شبیه به اواسط قرن بیستم ما هستند.
داستان از زبان گِنلی آی سفیر هاین روایت میشود، اما او خود در مقدمه میگوید که این داستانِ من نیست و تنها راویاش هم من نیستم. داستان ماجرای سفر پر مخاطرهی گنلی درون «زمستان» و تلاشِ او برای متقاعد کردن دولتمردانِ سیاره برای پیوستن به جامعهی جهانیِ انسانها است. اما در این بین او با مردمانِ «زمستان» آشنا میشود که خصوصیات غریبی دارند، افسانهها و تاریخشان را میخواند و کنار آنها زندگی و سفر میکند، عاشق میشود، آن هم عشقی بسیار غریب، فرار میکند، تا پای مرگ پیش میرود…
دربارهی داستان دست چپ تاریکی نوشته اورسولا لو گویین :
لگویین از خانوادهای انسانشناس و جامعهشناس میآید و جامعهشناسی علاقهمندی خود او هم هست. او در مصاحبهای چنین گفته که نویسندگان علمیتخیلی سخت، فقط علومی مانند فیزیک و ستارهشناسی را علم به حساب میآورند و انگار جامعهشناسی زیادی برایشان نرم است. ولی حقیقت این است که جامعهشناسی هم یک علم است و گمانهزنی در وادی جامعهشناسی و روابط انسانی هم یکی از زیرگونههای جذاب علمیتخیلی به شمار میرود.
لگویین از جمله نویسندههایی است که هم داستانهای فانتزیِ موفق و محبوب دارند و هم علمیتخیلیهای مشهور و قوی. داستانهای لگویین فانتزیهای ساده و تکبُعدی نیستند، برعکس داستانهایی چندلایه و عمیق تعریف میکند که از زوایای مختلف قابل بررسی هستند. آنچه هم در فانتزیها و هم در علمیتخیلیهای لگویین جلب توجه میکند، نگاه جامعهشناسانهی او و علاقهمندیاش به گمانهزنی در زمینهی ساختار جامعه و ساختارهای جایگزین و احتمالی است. معروفترین اثر فانتزی لگویین «دریا زمین»[۳] است. در «دریازمین» لگویین در عین حال که داستانی فانتزی با درونمایهی کلاسیک نبرد خیر و شر و پویشِ شخصیِ یک فرد به سوی وارستگی و فرازنگی را روایت میکند، اما توصیفش از زندگی مردمان و جوامعِ آنها در ستینگ داستان بسیار قوی و خواندنی است.
دو داستان علمیتخیلی بلند و مهم لگویین، «مخلوع»[۴] و «دست چپ تاریکی» به شکلی کاملتر و عمیقتر به بررسی دو جامعه با ساختاری بسیار متفاوت از آنچه ما میشناسیم پرداختهاند. دربارهی «مخلوع» سخن بسیار میتوان گفت که از حوصلهی این نوشته خارج است، فقط همین بس که کتاب به صورت تمام و کمال مهندسی یک جامعهی آنارشیستی است که از نظر نویسنده محتمل است و امکان بقا دارد.
اما «دست چپ تاریکی» جامعهای به کل متفاوت را زیر ذرهبین آورده. چند نکتهی مهم دربارهی این داستان وجود دارد. اول از همه «زمستان». اسم خودِ سیاره «زمستان» است و سیاره در یکی از دورههای یخبندانش به سر میبرد. تمام چیزی که ساکنان این سیاره از آب و هوا میدانند، زمستان است. آب و هوای سرد و سخت روی روند پیشرفت فناوری و همینطور روی خلق و خوی ساکنان این سیاره تاثیرگذار بوده. اما نکتهی مهم و اصلی که به نوعی گویی هدفِ اصلی نویسنده از خلقِ این دنیا است، تفاوت بیولوژیک انسانهای این سیاره با سایر نژادهای انسانی است. انسانهای ساکن زمستان، همگی از نظر جنسی، دوجنسی هستند، یعنی ارگانهای هر دو جنس مونث و مذکر را دارند، در کنارِ این تفاوت عظیم، تفاوت دیگرشان این است که بر خلاف انسانها، در تمام طول ماه از نظر جنسی خنثی هستند، یعنی نه مرد هستند و نه زن و تنها در یک بازهی کوتاه در هر ماه، جنسیتی مردانه یا زنانه به خود میگیرند که بستگی به شرایط مختلفی دارد و اصلا ثابت نیست. در آن بازهی کوتاه، افراد در مرخصی به سر میبرند و سر کارهایشان حاضر نمیشوند. متوجه هستید که با چطور جامعهای رو به رو هستیم؟ جامعهای که جنسیت به کل از آن حذف شده. از تمام مناسبتهای اجتماعی و سیاسی. از روابط، میان افراد در دستگاههای اداری و غیره. دیگر هیچ نوع فساد اداری جنسیتی نخواهیم داشت، هیچ نوع خدعه و کلک و فریفتن با استفاده از حقههای جنسیتی در کار نیست.
پس آیا با نوعی مدینهی فاضله طرف هستیم؟ اصلا و ابدا. جامعهای که در زمستان میبینیم، یک جامعهی انسانی است، با آنچه که ما میشناسیم تفاوت دارد، ولی لگویین اصلا قصد نداشه که چنین جامعهای را تحسین یا تقدیس کند. نگاه لگویین در کتاب، نگاهی موشکافانه به مسئلهی جنسیت و تاثیرش روی تمام مناسبتهای اجتماعی است و تمام کتاب میتواند برای خواننده به منزلهی یک علامت سوال بزرگ باشد. اگر واقعا چنین جامعهای میتوانست وجود داشته باشد چه شکلی میشد؟
پاسخ برای هر خواننده میتواند متفاوت باشد.
عقاید کمابیش فمینیستی لگویین در آثار دیگری از او هم دیده شدهاند. در این داستان هم نگاه لگویین به گونهای است که کفهی ترازوی داستان به نفع فمینیستها خم شده. یکی از نکات بارز سیارهی «زمستان» این است که در طول ده هزار سال تاریخ تمدن مکتوبش، هیچ جنگ و کشتار جمعی اتفاق نیافتاده. اصلا هیچ نوع سلاح کشتار جمعی ندارند. اسلحههایی دارند که شبیه به اسلحههای متداول ما در زمین است، اما تولید انبوه نمیشوند و برای جاهایی مثل مرزبانی یا ادارهی پلیس استفاده میشوند و خبری از کارخانههای تولید جنگافزارهایی چون تانک و توپ و موشک نیست.
گنلی آی، که راوی داستان است، به این نتیجه میرسد، که جنگ و کشتار خصلت جنس مذکر است و به این دلیل که ساکنان زمستان نه واقعا مرد هستند و نه زن، میلی به کُشتار و خونریزی ندارند. اشتباه نشود، این طور نیست که انسانهایی پرهیزکار و فرشتهسیرت باشند. آنها هم درگیریهای خودشان را دارند، جنگ قدرت بر سر تصاحب حکومت کشورها، دسیسهها و توطئههای بینالمللی، جنگ سرد و امثالهم. اما قشونکشی نمیکنند و بمب بر سر هم نمیبارند. جنگ و دعواها را به گونهای دیگر پیش میبرند، راهی کمتر خونبار برای مناقشات بشری پیدا کردهاند.
اهالی گثن همانقدر که میتوانند زن باشند، مرد هم میتوانند باشند، اما چهره و خصوصیات فیزیکیشان به زنها نزدیکتر است، آنها کوچک، کمابیش فربه با پوستی به رنگ تیره هستند.
یکی دیگر از مضامین کلیدی داستان، بحث «خیانت» و «خائن» بودن است. در گثن دو کشور بزرگ و اصلی در آستانهی نوعی درگیری به سر میبرند. گنلی ابتدا در کشور کارهاید است ولی سیر داستان او را به فرار و رفتن به سوی کشور دیگر میراند. و در این پویش سخت در چشماندازهای سخت و یخبسته، او یک خائن است و همراهش که تنها دوست و همپیمانِ اوست، کسی است که اصلا نمیتواند به او اعتماد کند. در تمام طول داستان این ماجرای اعتماد و خیانت پیوسته در ذهن شخصیت اول تکرار میشوند.
دنیایی که لگویین در دست چپ تاریکی خلق کرده و در آن سوالهایی بنیادی دربارهی خلق و خوی انسانی مطرح میکند، تنها در عرصهی ادبیات ژانر امکان به وجود آمدن داشته و هر قدر هم که بحثهای جامعهشناسی مطرح شده در آن ناب باشند، نمیتوانست خودش را در جریان اصلی ادبیات جای بدهد. بنابراین اگرچه گاه گمانهزنیهای داستانهای علمیتخیلی از دید اکثریت سخت و دشوار و غیرقابل فهم میشوند، اما علمیتخیلیهای جامعهشناسانه نظیر آثار لگویین میتوانند برای همهی طرفداران ادبیات جالب باشند.
About The Left Hand of Darkness by Ursula K. Le Guin
A groundbreaking work of science fiction, The Left Hand of Darkness tells the story of a lone human emissary to Winter, an alien world whose inhabitants can choose – and change – their gender. His goal is to facilitate Winter’s inclusion in a growing intergalactic civilization. But to do so he must bridge the gulf between his own views and those of the completely dissimilar culture that he encounters.
Embracing the aspects of psychology, society, and human emotion on an alien world, The Left Hand of Darkness stands as a landmark achievement in the annals of intellectual science fiction.
The Left Hand of Darkness Quotes
“It is good to have an end to journey toward; but it is the journey that matters, in the end.”
درباره کتاب دست چپ تاریکی نوشته اورسولا لو گویین
“The only thing that makes life possible is permanent, intolerable uncertainty: not knowing what comes next.”
and darkness the right hand of light.
Two are one, life and death, lying
together like lovers in kemmer,
like hands joined together,
like the end and the way.”
Download The Left Hand of Darkness by Ursula K. Le Guin
“How does one hate a country, or love one? Tibe talks about it; I lack the trick of it. I know people, I know towns, farms, hills and rivers and rocks, I know how the sun at sunset in autumn falls on the side of a certain plowland in the hills; but what is the sense of giving a boundary to all that, of giving it a name and ceasing to love where the name ceases to apply? What is love of one’s country; is it hate of one’s uncountry? Then it’s not a good thing. Is it simply self-love? That’s a good thing, but one mustn’t make a virtue of it, or a profession… Insofar as I love life, I love the hills of the Domain of Estre, but that sort of love does not have a boundary-line of hate. And beyond that, I am ignorant, I hope.”
Download The Left Hand of Darkness by Ursula K. Le Guin
“A profound love between two people involves, after all, the power and chance of doing profound hurt.”
Download The Left Hand of Darkness by Ursula K. Le Guin
دانلود کتاب دست چپ تاریکی نوشته اورسولا لو گویین
“I talk about the gods, I am an atheist. But I am an artist too, and therefore a liar. Distrust everything I say. I am telling the truth. The only truth I can understand or express is, logically defined, a lie. Psychologically defined, a symbol. Aesthetically defined, a metaphor.”
“It is a terrible thing, this kindess that human beings do not lose. Terrible, because when we are finally naked in the dark and cold, it is all we have. We who are so rich, so full of strength, we end up with that small change. We have nothing else to give. ”
Download The Left Hand of Darkness by Ursula K. Le Guin
Download The Left Hand of Darkness by Ursula K. Le Guin
“I certainly wasn’t happy. Happiness has to do with reason, and only reason earns it. What I was given was the thing you can’t earn, and can’t keep, and often don’t even recognize at the time; I mean joy.”
معرفی کتاب دست چپ تاریکی نوشته اورسولا لو گویین
“The artist deals with what cannot be said in words.
The artist whose medium is fiction does this in words. The novelist says in words what cannot be said in words.”
Download The Left Hand of Darkness by Ursula K. Le Guin
دانلود کتاب دست چپ تاریکی نوشته اورسولا لو گویین
Download The Left Hand of Darkness by Ursula K. Le Guin
“For it seemed to me, and I think to him, that it was from that sexual tension between us, admitted now and understood but not assuaged, that the great and sudden assurance of friendship between us rose: a friendship so much needed by us both in our exile, and already so well proved in the days and nights of our better journey, that it might as well be called, now as later, love. But it was from the difference between us, not from the affinities and likenesses, but from the difference, that that love came: and it was itself the bridge, the only bridge, across what divided us. For us to meet sexually would be for us to meet once more as aliens. We had touched, in the only way we could touch. We left it at that. I do not know if we were right.”
Download The Left Hand of Darkness by Ursula K. Le Guin
“I’ll make my report as if I told a story, for I was taught as a child on my homeworld that Truth is a matter of the imagination.”
“The unknown,” said Faxe’s soft voice in the forest, “the unforetold, the unproven, that is what life is based on. Ignorance is the ground of thought. Unproof is the ground of action. If it were proven that there is no God there would be no religion. No Handdara, no Yomesh, no hearthgods, nothing. But also if it were proven that there is a God, there would be no religion. … Tell me, Genry, what is known? What is sure, unpredictable, inevitable — the one certain thing you know concerning your future, and mine?”
That we shall die.”
Yes, There’s really only one question that can be answered, Genry, and we already know the answer. … The only thing that makes life possible is permanent, intolerable uncertainty: not knowing what comes next.”
معرفی کتاب دست چپ تاریکی نوشته اورسولا لو گویین
“To exhibit the perfect uselessness of knowing the answer to the wrong question.”
“But it doesn’t take a thousand men to open a door, my lord.”
“It might to keep it open.”
Download The Left Hand of Darkness by Ursula K. Le Guin
To learn which questions are unanswerable, and not to answer them: this skill is most needful in times of stress and darkness.”
دانلود کتاب دست چپ تاریکی نوشته اورسولا لو گویین
Download The Left Hand of Darkness by Ursula K. Le Guin
معرفی کتاب دست چپ تاریکی نوشته اورسولا لو گویین
“One voice speaking truth is a greater force than fleets and armies…”
“Sanity returns (in most cases) when the book is closed.”
Download The Left Hand of Darkness by Ursula K. Le Guin
منابع:
http://www.fantasy.ir/
گودریدز
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- پسورد تمامی فایل ها www.bibliofile.ir است.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
- در صورتی که این فایل دارای حق کپی رایت و یا خلاف قانون می باشد ، لطفا به ما اطلاع رسانی کنید.
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.