معرفی و دانلود The Murder of Roger Ackroyd نوشته Agatha Christie
نام انگلیسی کتاب:
The Murder of Roger Ackroyd
نام فارسی کتاب:
قتل راجر آکروید
نویسنده:
آگاتا کریستی
Agatha Christie
معرفی و دانلود کتاب “The Murder of Roger Ackroyd” (قتل راجر آکروید) اثر آگاتا کریستی
کتاب “The Murder of Roger Ackroyd” (قتل راجر آکروید)، یک شاهکار کارآگاهی و از جنجالیترین رمانهای آگاتا کریستی (Agatha Christie)، ملکهی جنایت است. این اثر که اولین بار در ژوئن ۱۹۲۶ منتشر شد، نه تنها سومین حضور هرکول پوآرو (Hercule Poirot)، کارآگاه تخیلی بلژیکی کریستی است، بلکه به دلیل پیچوتابهای خلاقانه و پایان شوکه کنندهاش، در سال ۲۰۱۳ توسط انجمن نویسندگان داستانهای جنایی انگلیس به عنوان “بهترین رمان جنایی تمام دوران” انتخاب شد. اگر به دنبال دانلود The Murder of Roger Ackroyd by Agatha Christie و غرق شدن در یکی از پرفروشترین و تأثیرگذارترین داستانهای معمایی تاریخ هستید، این معرفی برای شماست.
“قتل راجر آکروید”: شاهکاری در ژانر کارآگاهی
داستان این رمان در روستای آرام کینگز آبوت آغاز میشود، جایی که خودکشی ناگهانی بیوهای، شایعاتی را مبنی بر اخاذی، قتل همسر اول، و رابطه مخفیانهاش با مردی ثروتمند به نام راجر آکروید به وجود میآورد. عصر روز بعد، آکروید در اتاق مطالعهاش به قتل میرسد، اما پیش از مرگ، نامهای دریافت میکند که هویت اخاذکننده را فاش میسازد.
مظنونین بسیاری در کینگز آبوت وجود دارند: خدمتکاری عصبی و پریشان، پسرخواندهی گستاخ آکروید، و خواهرزادهاش خانم سیسیل آکروید. حالا همه چیز به کارآگاه مشهور، هرکول پوآرو، که پس از بازنشستگی به باغبانی روی آورده، بستگی دارد. او باید قاتل راجر آکروید را پیدا کند. دکتر جیمز شپارد، پزشک روستا و راوی داستان، به همراه خواهر نابغهاش، کارولین، نیز به پوآرو در حل این پرونده کمک میکنند.
“قتل راجر آکروید” شهرتی بینالمللی برای آگاتا کریستی به ارمغان آورد و او را به یکی از پرفروشترین نویسندگان ژانر جنایی در طول تاریخ تبدیل کرد. این رمان نقطهی تحولی در داستانهای معمایی به حساب میآید و طلایهدار نسلی از داستانهای محبوب کارآگاهی است که دوران مدرن رمانهای معمایی را به وجود آوردند.
این کتاب در چندین فصل به نگارش درآمده است که برخی از آنها عبارتند از:
- دکتر شپارد سرمیز صبحانه
- مردی که کدو پرورش میداد
- شام در فرنلی
- قتل
- خنجر تونسی
- شغل همسایه من
- بازرس راگلان کاملاً مطمئن است
- حوض ماهیهای قرمز
- خدمتکار
- ملاقات با هرکول پوآرو
- پر غاز
- جفری ریموند
- بازی ماژونگ
- پارکر
- چارلز کنت
- خانم راسل
- آگهی روزنامه
- داستان اورسولا
- جلسه کوچک هرکول پوآرو
- داستان رالف پیتون
- حقیقت
- … و هیچ جز حقیقت
خلاصه داستان قتل راجر آکروید نوشته ی آگاتا کریستی
افتخارات کتاب “The Murder of Roger Ackroyd”:
- نقطهی تحولی در ادبیات کارآگاهی.
- One of the landmarks of detective literature. (Amazon)
- بهترین رمان جنایی کل تاریخ.
- The Best Crime Novel of all Time. (British Crime Writers’ Association)
- پایان پر پیچ و خم و مبتکرانهی این اثر، تأثیر شگرفی بر این ژانر داشت.
- Its innovative twist ending had a significant impact on the genre. (Biblio)
بخش هایی از کتاب قتل راجر آکروید:
به دنبال گفتگویی که شرحش را آوردم، به نظرم ماجرا وارد مرحله کاملاً تازهای شده بود. وانگهی میتوان آن را به دو بخش کاملاً مجزا تقسیم کرد: بخش اول از مرگ آکروید در شب جمعه تا دوشنبه بعد را دربر میگیرد. در تمام این مدت من لاینقطع نزد پوآرو بودم. هر چیزی را که او میدید من هم میدیدم و میکوشیدم تا فکرش را بخوانم. اکنون میدانم که در این کار موفق نشدم. گرچه کارآگاه هر چیزی را که پیدا کرد به من هم نشان داد – مثلاً آن انگشتری – اما از استنتاجهای منطقی و مهمش به من چیزی نگفت. طوری که بعدها فهمیدم، این رازداری یکی از جنبههای سرشتش بود. گاهی اطلاعات و پیشنهادهایی میداد، اما هرگز جلوتر نمیرفت.
تا دوشنبه شب، روایت من از ماجرا با دانستههای پوآرو تفاوتی نداشت. من واتسون این شرلوک هولمز بودم، اما بعد از آن راه ما جدا شد.
کارآگاه تنها عمل کرد. من از کارهایی که میکرد مطلع میشدم چون در کینگز آبوت چیزی مخفی نمیماند، اما از قبل چیزی به من نمیگفت. از این گذشته من هم اشتغالات خود را داشتم. وقتی به گذشته نگاه میکنم، چیزی که بیش از همه ذهنم را متوجه خود میسازد، وضعیت مغشوش آن دوران است. هرکسی میکوشید تا به کلید این معما دست یابد و میتوان گفت که همه داشتند روی یک «پازل» کار میکردند. اما تنها پوآرو بود که توانست تمام قسمتهای این پازل را بهدرستی کنار هم بچیند.
بعضی از اتفاقات، موقعی که به وقوع میپیوستند، به نظر میرسید که هیچ مفهومی ندارند، هیچ ربطی به قضیه ندارند؛ مثل ماجرای کفشهای سیاه. اما آن ماجرا بعدتر اتفاق افتاد… برای اینکه حوادث را به ترتیب وقوعشان شرح دهم، نخست باید صحبتی را که با خانم آکروید کردم بیان کنم.
چهارشنبه صبح خیلی زود فرستاد دنبالم. چنان شتابی داشت که فوری به راه افتادم؛ فکر میکردم او را در حال احتضار خواهم یافت.
خانم آکروید دراز کشیده بود. موقعیت ایجاب کرده بود که به این وضع تن بدهد. دست استخوانیاش را به طرفم دراز کرد و صندلیای را کنار تخت نشان داد. با روی خوشی که از طبیبان انتظار میرود، پرسیدم:
– کجایتان درد میکند؟
پاسخ داد:
– رمقی ندارم، هیچ رمقی برایم نمانده؛ به خاطر این ضربهای است که مرگ راجر بیچاره به من وارد آورد. شنیدهام که میگویند واکنش در برابر چنین مصیبتهایی خود را فوری نشان نمیدهد. بعدهاست که اثرش معلوم میشود.
هیچ توجه کردهاید که وقتی به چیزی ایمان دارید و دلتان نمیخواهد دربارهاش حرف بزنید، با شنیدن آن از زبان کسی دیگر، با تمام قوا انکارش میکنید؟
با غیظ گفتم: – تو همیشه این طوری هستی! همین طور بیدلیل یک حرفی میزنی. خانم فرارز چرا باید خودکشی کند؟ یک زن بیوه، ثروتمند و هنوز جوان و کاملاً سالم که میتواند از زندگیاش لذت ببرد! پرت میگویی. – به هیچ وجه. حتماً متوجه شدهای که از شش ماه پیش به این طرف چقدر تغییر کرده بود؟ واقعاً آشفته و مضطرب بود. خودت هم همین حالا گفتی که نمیتوانست بخوابد.
با سردی پرسیدم: – تشخیص تو چیست؟ لابد رابطه عشقی نافرجام؟
خواهرم با شور و شوق گفت: – پشیمانی. – پشیمانی؟ – بله، وقتی به تو گفتم که شوهرش را مسموم کرده اصلاً حرف من را باور نکردی. حالا دیگر بیش از هر وقت دیگری به این مسئله ایمان دارم.
به اعتراض گفتم: – گمان نکنم حرفت منطقی باشد. اگر زنی مرتکب جرمی مثل قتل بشود، آن قدر خونسرد هست که از ثمرات آن قتل بهرهمند شود بدون آنکه احساساتی و پشیمان شود. – بعضی از زنها شاید بتوانند، اما خانم فرارز نه. او عصبی بود. نوعی برانگیختگی بیدلیل باعث شد تا خود را از شرّ شوهرش خلاص کند چون دیگر تحمل ناراحتی را نداشت… حتماً بودن با مردی مثل اَشلی فرارز نمیتواند بدون ناراحتی باشد
قسمت هایی کوتاه از کتاب قتل راجر آکروید :
- حقیقت، هرچقدر هم که زشت و تلخ باشد، در نظر جویندگانش، گرانبها و زیبا جلوه می کن
- عجیب است که، وقتی باوری پنهانی دارید که نمی خواهید وجودش را بپذیرید، گفتن آن توسط کسی دیگر باعث برانگیخته شدن آشوبی از انکار در شما می شود.
جملاتی از کتاب The Murder of Roger Ackroyd :
- هیچ توجه کردهاید که وقتی به چیزی ایمان دارید و دلتان نمیخواهد دربارهاش حرف بزنید، با شنیدن آن از زبان کسی دیگر، با تمام قوا انکارش میکنید؟
-
“It is odd how, when you have a secret belief of your own which you do not wish to acknowledge, the voicing of it by someone else will rouse you to a fury of denial.”
-
- حقیقت، هرچقدر هم که زشت و تلخ باشد، در نظر جویندگانش، گرانبها و زیبا جلوه میکند.
-
“The truth, however ugly in itself, is always curious and beautiful to seekers after it.”
-
- کاملًا بیاهمیت است. به همین دلیل بسیار جالب است.
-
“It is completely unimportant. That is why it is so interesting.”
-
- باید از سلولهای خاکستری کوچکت استفاده کنی.
-
“You should employ your little grey cells”
-
- زنان ناخودآگاه هزاران جزئیات کوچک را مشاهده میکنند، بدون اینکه بدانند این کار را میکنند. ذهن ناخودآگاهشان این چیزهای کوچک را با هم جمع میکند – و نتیجه را شهود مینامند.
-
“Women observe subconsciously a thousand little details, without knowing that they are doing so. Their subconscious mind adds these little things together—and they call the result intuition.”
-
- من هم برای خودم دلسوزی ندارم. پس بگذار ورونال باشد. اما ای کاش هرکول پوآرو هرگز بازنشسته نمیشد و به اینجا برای پرورش کدو نمیآمد.
-
“I have no pity for myself either. So let it be Veronal. But I wish Hercule Poirot had never retired from work and come here to grow vegetable marrows.”
-
- آه! پول! تمام مشکلات دنیا را میتوان به پول – یا نبود آن – نسبت داد.
-
“Oh! money! All the troubles in the world can be put down to money—or the lack of it.”
-
- خوشبختانه کلمات، اگر عاقلانه به کار روند، زشتی حقایق عریان را پنهان میسازند.
-
“Fortunately words, ingeniously used, will serve to mask the ugliness of naked facts.”
-
- چیزهایی که زنان جوان امروزه میخوانند و ادعا میکنند از آن لذت میبرند، واقعاً مرا میترساند.
-
“The things young women read nowadays and profess to enjoy positively frighten me.”
-
- هزاران بخشش میطلبم، موسیو. من بیدفاع هستم. چند ماهی است که کدو پرورش میدهم. امروز صبح ناگهان از این کدوها عصبانی شدم. آنها را به گردش فرستادم – افسوس! نه فقط ذهنی بلکه فیزیکی. بزرگترینش را گرفتم. آن را از روی دیوار پرت کردم. موسیو، خجالت میکشم. خودم را تسلیم میکنم.
-
“I demand of you a thousand pardons, monsieur. I am without defence. For some months now I cultivate the marrows. This morning suddenly I enrage myself with these marrows. I send them to promenade themselves – alas! not only mentally but physically. I seize the biggest. I hurl him over the wall. Monsieur, I am ashamed. I prostrate myself.”
-
- پوآرو آهسته گفت: «کاملاً بیاهمیت است.» و با صدای آرام افزود: «به همین دلیل بسیار جالب است.»
-
“It is completely unimportant,” said Poirot. “That is why it is so interesting,” he added softly.”
-
- همیشه به خاطر داشته باش که کسی که حرف میزند ممکن است دروغ بگوید.
-
“always bear in mind that the person who speaks may be lying”
-
- آنچه را که به پاپا پوآرو نمیگویی، خودش پیدا میکند.
-
“What one does not tell to Papa Poirot he finds out.”
-
- هیچ شکی در حرفهی این مرد نیست. او یک آرایشگر بازنشسته است. به آن سبیلش نگاه کن.
-
“There’s no doubt about what the man’s profession has been. He’s a retired hairdresser. Look at that moustache of his.”
-
- خواهرم ادامه داد: “او از چه چیزی مرد؟ نارسایی قلبی؟” با طعنه پرسیدم: “مگر شیرفروش بهت نگفت؟” طعنه روی کارولین اثر ندارد. او آن را جدی میگیرد و مطابق آن پاسخ میدهد. توضیح داد: “او نمیدانست.”
-
“My sister continued: ‘What did she die of? Heart failure?’ ‘Didn’t the milkman tell you that?’ I inquired sarcastically. Sarcasm is wasted on Caroline. She takes it seriously and answers accordingly. ‘He didn’t know,’ she explained.”
-
- قواعد معمولاً ساده هستند.
-
“Things are simple as a rule”
-
- هر پیشرفت جدیدی که رخ میدهد، مانند تکانهای است که به یک کالیفوسکوپ میدهید – همه چیز از جنبهای کاملاً تغییر میکند.
-
“Every new development that arises is like the shake you give to a kaleidoscope—the thing changes entirely in aspect.”
-
- همانطور که آقای کیپلینگ به ما میگوید، شعار خانواده خدنگ این است: “برو و بفهم.” اگر کارولین هرگز نشانی برای خود انتخاب کند، قطعاً یک خدنگ ایستاده را پیشنهاد خواهم کرد. میتوان بخش اول شعار را حذف کرد. کارولین میتواند مقدار زیادی از کشفیات را با آرام نشستن در خانه انجام دهد.
-
“The motto of the mongoose family, so Mr Kipling tells us, is: ‘Go and find out.’ If Caroline ever adopts a crest, I should certainly suggest a mongoose rampant. One might omit the first part of the motto. Caroline can do any amount of finding out by sitting placidly at home.”
-
- یک مرد را میتوان تا هر چقدر که میخواهی تحت فشار قرار دهی – اما با یک زن نباید بیش از حد فشار آورد. زیرا یک زن در قلب خود تمایل زیادی به گفتن حقیقت دارد. چند شوهر که به همسران خود خیانت کردهاند، راحت به گور میروند و راز خود را با خود میبرند! چند همسر که به شوهران خود خیانت کردهاند، زندگی خود را با پرتاب واقعیت به سوی همان شوهران تباه میکنند! آنها بیش از حد تحت فشار قرار گرفتهاند. در یک لحظه بیملاحظه (که بعداً پشیمان خواهند شد، البته) امنیت را به باد میدهند و در حالت دفاعی، حقیقت را با رضایت لحظهای بزرگ برای خودشان اعلام میکنند.
-
“One can press a man as far as one likes—but with a woman one must not press too far. For a woman has at heart a great desire to speak the truth. How many husbands who have deceived their wives go comfortably to their graves, carrying their secret with them! How many wives who have deceived their husbands wreck their lives by throwing the fact in those same husbands’ teeth! They have been pressed too far. In a reckless moment (which they will afterwards regret, bien entendu) they fling safety to the winds and turn at bay, proclaiming the truth with great momentary satisfaction to themselves.”
-
- تو خیلی چیزها را میدانی، تو جوجهاردک خارجی کوچک.
-
“You seem to know a hell of a lot about everything, you little foreign cock duck.”
-
چرا “قتل راجر آکروید” را بخوانیم؟
“قتل راجر آکروید” نه تنها یک داستان کارآگاهی کلاسیک است، بلکه به دلیل ساختار نوآورانه و پایان غیرمنتظرهاش، نقطهی عطفی در ادبیات جنایی محسوب میشود. این کتاب با ظرافت و هوشمندی، خواننده را تا آخرین لحظه درگیر معما نگه میدارد و هرکول پوآرو را در اوج تواناییهایش به نمایش میگذارد. اگر از طرفداران داستانهای معمایی پیچیده و استادانه هستید، دانلود کتاب The Murder of Roger Ackroyd را از دست ندهید.
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- پسورد تمامی فایل ها www.bibliofile.ir است.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
- در صورتی که این فایل دارای حق کپی رایت و یا خلاف قانون می باشد ، لطفا به ما اطلاع رسانی کنید.
هنوز هیچ نقد و بررسی وجود ندارد.