سارا فرایر در کتاب بدون فیلتر ( No Filter) به طور کامل شرح میدهد که چطور ممکن است یک کسب و کار نوپا و کوچک که دست اندرکارانش امید کمی به شکوفایی و گسترش آن دارند، به یک پلتفرم بیرقیب، بیمانند و پرطرفدار تبدیل شود. این پلتفرم چیزی نیست جز شبکه اجتماعی محبوب و بیهمتای اینستاگرام (instagram). این کتاب در سال ۲۰۲۰ برنده جایزه فایننشال تایمز و نامزد جایزه گودریدز شده است.
دانلود نسخه انگلیسی کتاب بدون فیلتر ( No Filter ) نوشته سارا فرایر (Sarah Frier)
نام انگلیسی:
No Filter: The Inside Story of Instagram
نام فارسی:
بدون فیلتر داستان اینستاگرام
نویسنده:
سارا فرایر
Sarah Frier
سال چاپ:
۲۰۲۰
معرفی کتاب بدون فیلتر داستان اینستاگرام (No Filter: The Inside Story of Instagram)
سارا فرایر در کتاب بدون فیلتر ( No Filter) به طور کامل شرح میدهد که چطور ممکن است یک کسب و کار نوپا و کوچک که دست اندرکارانش امید کمی به شکوفایی و گسترش آن دارند، به یک پلتفرم بیرقیب، بیمانند و پرطرفدار تبدیل شود. این پلتفرم چیزی نیست جز شبکه اجتماعی محبوب و بیهمتای اینستاگرام (instagram). این کتاب در سال ۲۰۲۰ برنده جایزه فایننشال تایمز و نامزد جایزه گودریدز شده است.
درباره نسخه انگلیسی کتاب بدون فیلتر ( No Filter ) :
در هر ماه بیشتر از یک میلیارد نفر از شبکه اینستاگرام (instagram) استفاده میکنند و عکس و اطلاعاتی چون غذایی که میخورند، جایی که رفتهاند، لباسی که پوشیدهاند، کتابی که خواندهاند و به طور کلی این که چه طور شخصیتی دارند یا چه آدمی میخواهند باشند را با افراد بسیاری به اشتراک میگذارند. آنها از طریق پست گذاشتن با دیگران ارتباط برقرار میکنند تا رابطهها و زنجیرههایی قویتر، گستردهتر و موثرتر با دیگران ایجاد کنند. اما حقیقت این است که چطور چنین چیزی امکان پذیر شده و دلیل آن چیست؟ پاسخ به این سوال احتمالا برای بسیاری از افراد پنهان است.
کتاب بدون فیلتر (No Filter) تلاش میکند تا آنچه باعث شد اینستاگرام (instagram) به جایی که اکنون در آن قرار دارد برسد، به طور واضح شرح دهد. البته انتشار این کتاب و جمع کردن اطلاعاتی که آنها را مطالعه خواهید کرد، بدون کمک صدها نفر از کارکنان شرکت اینستاگرام و دیگر مشارکت کنندگان در پیشرفت این پلتفرم، ممکن نبوده است.
سارا فرایر (Sarah Frier) تصمیم دارد در این کتاب شما را با بنیان گذاران اصلی اینستاگرام (instagram)، کوین سیستروم و مایک کریگر آشنا کند. تصمیماتی که این دو نفر در پشت پرده ایجاد اینستاگرام میگرفتند، همچون دومینویی بود که تصمیمات و اتفاقات بعدی را رقم میزد و تاثیری دنبالهدار داشت.
بیشتر نوشتهها و اطلاعاتی که در کتاب بدون فیلتر (No Filter) منتشر شده است، کارکنان شرکتهای فیسبوک و اینستاگرام در اختیار نویسنده کتاب گذاشتهاند؛ اما از آنجایی که به استثنای خبرنگاران، هر کسی که قرار است وارد شرکت فیسبوک و زیرمجموعههای آن شود باید تعهدنامه رازداری امضا کند، هویت و نام این افراد پنهان است. روایت این کتاب از زبان سوم شخص و دانای کل به شیوهای روان و ساده بیان شده است.
افتخارات نسخه زبان اصلی کتاب بدون فیلتر No Filter :
– برنده جایزه فایننشال تایمز در سال ۲۰۲۰
– کتاب منتخب مجله اکونومیست به عنوان بهترین کتاب سال
– نامزد جایزه گودریدز در سال ۲۰۲۰ برای بهترین کتاب در حوزه علم و فناوری
نکوداشت های کتاب بدون فیلتر (No Filter) :
– ما نیاز به چنین کتابی داریم تا توضیح بدهد چیزی که در تمام روز از آن استفاده میکنیم و ساعتها به آن خیره میشویم در واقع چه پیشینهای دارد. (نیویورک تایمز)
– منبعی عمیق و داستانی جذاب درباره حسادت. (Financial Times)
– یک داستان هشدار دهنده و خواندنی درباره تکنولوژی که بار دیگر این سوال را در ذهن ایجاد میکند: واقعا این محصول چه کسی یا چه چیزی است؟ (Kirkus Reviews)
– این کتاب روایتی جذاب است درباره مطابقت ایده الهای بنیانگذاران با سودآوری. (وال استریت ژورنال)
کتاب بدون فیلتر (No Filter) مناسب چه کسانی است؟
چنانچه از طرفداران پروپاقرص شبکه اجتماعی اینستاگرام (instagram) هستید و نسبت به چگونگی ظهور و محبوبیت این پلتفرم کنجکاوید، مطالعه این کتاب را از دست ندهید.
با سارا فرایر ( Sarah Frier ) بیشتر آشنا شویم:
خبرنگار فناوری بلومبرگ نیوز، سارا فرایر توانسته است گزارشهای جنجالی و دست اولی در زمینه تصمیمات تجاری مهم و تاثیر گذاری که پلتفرمهای بزرگی چون فیسایر توانسته است گزارشهای جنجالی و دست اولی در ، به دست آورد. این گزارشها جوایز و شهرت فراوانی را برای فرایر به ارمغان آورد. او علاوه بر فناوری بلومبرگ، با بلومبرگ بیزنس ویک و تلویزیون بلومبرگ نیز همکاری دارد.
چگونه اینستاگرام (instagram) دنیای ما را تغییر داد؟
وزی از روزها در پاییز سال ۲۰۱۵، تغییری کوچک اما مهم در دفاتر اینستاگرام در منلوپارک کالیفرنیا رخ داد. در آن روز، کارکنان که به سر کار آمدند، با سطل آشغالی زیر میزشان مواجه شدند. آنها دیگر لازم نبود وقتی غذای رایگان محل کارشان را میخوردند، برای دور انداختن آن از پشت میزشان بلند شوند و به این ترتیب، بهرهوری آنها افزایش مییافت. اما این سطل آشغالها را چه کسی آنجا گذاشته بود؟ ایده این سطلها متعلق به فیسبوک بود که در سال ۲۰۱۲ اینستاگرام را به مبلغ یک میلیارد دلار خریداری کرده بود.
کوین سیستروم (Kevin Systrom) هم بنیانگذار اینستاگرام از این سطل آشغالها خوشش نمیآمد. او از جعبههای مقوایی هم که روی میز کارکنان گذاشته شده بود که اسناد کاغذی و سایر تجهیزاتشان را در آن بگذارند، دل خوشی نداشت. سیستروم از بادکنکهای تولد هم که این سو و آن سو نصب شده بود بدش میآمد. او پس از برداشته شدن سطل آشغالها گفت که دفاتر اینستاگرام باید نشان دهنده روح حاکم بر این شرکت باشد. این ساختمانها باید زیبا، ساده و روزآمد باشد؛ درست مثل خود این اپلیکیشن.
سارا فرایر (Sarah Frier) نویسنده کتاب «بدون فیلتر: داستانی اختصاصی درباره اینکه اینستاگرام چگونه کسبوکار، مشاهیر و فرهنگ ما را متحول کرد» (No Filter: The Inside Story of How Instagram Transformed Business, Celebrity and Our Culture) این ماجرا را به سه دلیل مهم میداند. اول اینکه این ماجرا نشان دهنده حساسیتهای زیبایی شناختی سیستروم است. دوم اینکه از ناامیدی او از فیسبوک حکایت میکند (یک سال پیش از آن، سیستروم پوسترهای انگیزشی متعلق به فیسبوک به عنوان شرکت مادر را از دیوارهای اینستاگرام پایین کشیده بود. این پوسترها حاوی شعاری با این مفهوم بود که اتمام کار بهتر از رسیدن به حالت ایدهآل است) و سوم؛ در حالی که این اتفاق روی محیط کار کارکنان اینستاگرام تاثیرگذاشته بود، اما آن گونه که فرایر توضیح میدهد، این موضوع نشان دهنده مسالهای بود که کاربران این شبکه اجتماعی با آن مواجه بودند. آنها از پست کردن محتوا میترسیدند چون فکر میکردند اینستاگرام کمال طلب است.
یک دهه پس از خلق اینستاگرام، این شبکه اجتماعی زندگی ما را به شدت تغییر داده است. کمالگرایی اینستاگرامی موجب افزایش تعداد جراحیهای پلاستیک با الهام از فیلترهای تصویر این شبکه اجتماعی و دسرهایی پرحجمی شده که در دهان هم جا نمیشوند، اما برای پست تصاویر آنلاین مناسب هستند.
اما چگونه این سرویس اشتراکگذاری عکس توانسته در ۸ سال یک میلیارد کاربر جذب کند؟ آیا اینستاگرام نشان دهنده ارزشهای ماست یا سازنده آنها؟ و اگر این سرویس در حال ایجاد ارزشهای ماست، آیا نباید درباره طرز تفکر و انگیزههای مردان پشت این اپلیکیشن بیشتر بدانیم؟
فرایر میگوید: کتاب «بدون فیلتر» روایتی کامل از تولد و رشد اینستاگرام است که با استفاده از خاطرات افراد آگاه در این شرکت نوشته شده است. فرایر برای تهیه این کتاب، به مدت یک سال، هر روز با یک نفر مصاحبه کرده که بسیاری از این افراد، بدون اجازه فیسبوک حرف زدهاند و به همین دلیل هویت اکثر مصاحبه شوندگان فاش نشده است.
ویراستار این کتاب به فرایر گفته بود که وقتی این کتاب را بنویس که یکصد مورد حرف تازه داشته باشی که کسی آن را نداند. فرایر به بیش از این میزان اطلاعات تازه دست یافت.
بر پایه یکی از این داستانهای شنیده نشده و دست اول، کلبه جنگلی اشتون کوچر (بازیگر هالیوود) صبح یک روز دچار آتش سوزی میشود و کوین سیستروم او را نجات میدهد. کوچر نیز برای جبران، یک میهمانی میگیرد و در آن، سیستروم را به هنرمندان و مشاهیری مثل آریانا گرانده معرفی میکند و این ماجرا موجب افزایش اعتماد سلبریتیها به اینستاگرام میشود. داستان دیگر این است که پس از فروش اینستاگرام به فیسبوک، کل تیم اینستاگرام به هزینه شرکت به لاسوگاس سفر میکنند و در هتل بینالمللی ترامپ اقامت میکنند. آنجا ایوانکا ترامپ برای آنها نامه تبریک ارسال میکند.
اما این شایعات، بخش اصلی کتاب فرایر نیست. قلب کتاب «بدون فیلتر» به زوایای زندگی کوین سیستروم اختصاص دارد که بسیار روشنگر است؛ دانشجوی دانشگاه استنفورد که در ۲۵ سالگی، زمانی که در بخش بازاریابی گوگل کار میکرد، شرکت اینستاگرام را با همکاری مهندس نرم افزار و دوستش، مایک کرایگر (Mike Krieger) در سال ۲۰۰۹ بنیان نهاد. ایده اولیه سیستروم، وبسایتی به نام Burbn بود که وقتی افراد جشن و میهمانی میگرفتند، به دوستانشان اطلاع داده میشد. اسم این وبسایت هم بهخاطر علاقه سیستروم به نوشیدنی بوربن انتخاب شده بود.
در طول این کتاب، اشتیاق سیستروم به اعتبار و نفوذ نمایش داده میشود. سیستروم نوشیدنیهای درجه یک مینوشید و دوچرخه سواری میکرد. او حتی قهوه رایگانی را که فیسبوک به کارکنان میداد، حذف کرد و به جای آن، دانههای قهوه مرغوب را به شرکت آورد.
به گفته فرایر، اینستاگرام، به نوعی نشان دهنده اشتیاق خالقان آن برای کمال و اعتقاد آنها به کمال است.
سیستروم، پس از چندی متوجه نیاز بازار به اپلیکیشنی شد که به کاربران برای اشتراک گذاری سریع تصاویر از روی گوشی موبایلشان کمک کند و به این ترتیب، وبسایت بوربن به اینستاگرام تبدیل شد. اما مشکل دیگری نیز وجود داشت که او درصدد حل آن برآمده بود، اینکه در آن زمان، دوربینهای موبایل کیفیت چندانی نداشت و عکسهای خوبی نمیگرفت. وقتی اینستاگرام به بازار آمد، همراه خود فیلترهایی داشت که کاربران از طریق آن تصاویرشان، و به تبع آن زندگی روزمرهشان را، جذابتر نشان میدادند. و از همینجا، همین کمال جویی به مدد فیلترهای تلگرام، واقعیت زندگی ما را وارونه کرد.
فرایر میگوید: فیلتر اینستاگرام، مانند این است که در توییتر دکمهای داشته باشید که شما را باهوشتر بکند.
به گفته فرایر، اینستاگرام در روزهای اولیه خود، به شدت متکی به نیروی انسانی شرکت بود و از آنجا که مکانیزمی برای محبوبسازی و معرفی ویروسی این اپلیکیشن نبود و هنوز امکان اشتراکگذاری پستها فراهم نبود، کارمندان اینستاگرام به صورت دستی، تصاویری را انتخاب میکردند و آنها را در صفحه «محبوبها» قرار میداند. این چیزی است که کاربران هرگز متوجه آن نمیشدند.
برای مثال در سال ۲۰۱۳، یکی از کارمندان اینستاگرام، تصمیم گرفت روی حیوانات خانگی متمرکز شود. او به دنبال سگها، پرندهها و سایر حیوانات خوشگل و بانمک میگشت و تصاویر آنها را در صفحه رسمی اینستاگرام (@instagram) قرار میداد. کتاب فرایر نشان میدهد که تصمیم شخصی این کارمند اینستاگرام، به صورت جدی روی زندگی برخی کاربران تاثیرگذار بوده است. برای نمونه، کورتنی دشر (Courtney Dasher) صاحب سگی با نمک و جذاب به نام تونا (Tuna)، از کار خود استعفا کرد و با ایجاد صفحهای برای سگش، به امرار معاش میپردازد. دشر به فرایر گفت که تماشای تصاویر سگ او به طرفدارانش کمک میکند که بهتر بر خشم و افسردگی غلبه کنند. به این ترتیب سلیقه یک کارمند اینستاگرام، مستقیما عادات و شیوه زندگی دو میلیون کاربری را تحت تاثیر قرار داده که امروز صفحه «تونا» را دنبال میکنند.
اما این تنها تاثیری نیست که اینستاگرام روی ما گذاشته است.
نمونههایی که فرایر در کتابش ذکر میکند، گستره وسیعی را در برمیگیرد؛ از شیوه مرتب کردن کتابخانه بر اساس رنگ جلد کتابها بگیر تا اماکن توریستی که سابق بر این کمتر کسی از آنها بازدید میکرده و امروز از فراوانی گردشگر، جای سوزن انداختن ندارند.
وی میگوید: اینستاگرام با ارایه تصاویری جذاب از زندگی و تفریحات، کاربران را وادار میکند که زندگی خود را به نحوی تغییر دهند که قابلیت انتشار عکس را داشته باشد. او اشاره میکند که اوقات فراغت به نمادی از این وضعیت تبدیل شده که چگونه اینستاگرام به صورت تدریجی روی اقتصاد اثر میگذارد؛ زیرا مردم شروع به ارزیابی تجربیات دیگران کردهاند. اکنون بسیاری از ما، در زمان تعطیلات، سعی میکنیم به مناطقی برویم که قابلیتهای تصویری بهتری داشته باشند و بتوانیم عکسهای خوبی از آنجا ثبت کنیم.
اما این فقط زندگی روزمره ما نیست که باید در اینستاگرام جذاب به نظر برسد؛ چهره ما هم همین وضعیت را دارد. اپلیکیشنهای ویرایش عکس مانند Facetune به لطف اینستاگرام محبوبیت فوقالعادهای یافتهاند. نوجوانان با این ابزارها، بینی خود را کوچک میکنند، کمر خود را باریکتر میکنند و بخشهایی از بدن خود را با کمک ابزارهای دیجیتال پنهان میسازند. یک جراح پلاستیک به فرایر گفته است که مشتریانش حالا به دنبال جراحیهایی هستند که صورتشان را به شیوه این اپلیکیشنها تغییر دهد.
کیم کارداشیان که صفحه اینستاگرامش هفتمین حساب کاربری پر طرفدار این شبکه اجتماعی است، با تصاویری که منتشر کرده، موجب شده که در سال ۲۰۱۷ حدود ۲۰ هزار نفر در آمریکا دست به عمل جراحی مشهور به «باسن برزیلی» بزنند.
اما این چیزی نبود که سیستروم واقعا میخواست. به نوشته فرایر، سلیقه زیبایی شناختی بنیانگذار و مدیر ارشد اجرایی اینستاگرام، چندان با سلفی و تصاویر نیمه برهنه کنار ساحل و استخر جور درنمیآمد. جالب اینکه اینچنین پستهایی محبوبیت پیدا میکردند؛ در حالی که حساب رسمی اینستاگرام، عملا به آنها بیتوجهی میکرد. به گفته فرایر، اگر چه اینستاگرام از طریق الگوریتمش، عملا انتشار سلفی و انجام جراحی زیبایی را تشویق میکرد، اما این موضوعات جزو ارزشهای این شرکت نبود.
به نوشته فرایر، این تصمیم که تعداد دنبال کنندهها و لایکهای هر پست به نمایش دربیاید، عملا اپ اینستاگرام را به یک بازی تبدیل کرد که در آن میتوان برنده یا بازنده شد.
تحقیقی که انجمن سلطنتی سلامت عمومی در سال ۲۰۱۷ انجام داده، نشان میدهد که اینستاگرام بدترین اپلیکیشن برای سلامت روانی نوجوانان است.
اما آیا این وضعیت نتیجهای محتوم بوده است؟
فصل آخر کتاب فرایر با جملهای از یکی از مدیران اینستاگرام شروع میشود: «هر چیزی در میلیارد میشکند». اینستاگرام نیز نخستین بار در ژوئن سال ۲۰۱۸ به رکورد یک میلیارد کاربر فعال ماهانه دست پیدا کرد. فرایر میگوید: به باور من، وقتی چیزی چنین بزرگ شود، بالاخره در نقطهای کنترل آن از دست خارج میشود.
وی با اشاره اینکه هم اکنون ۶ میلیون حساب کاربری با بیش از یک میلیون دنبال کننده در اینستاگرام وجود دارد، میافزاید: مدیران اینستاگرام میخواستند که یک جامعه بهتر بسازند، ولی برای این کار منابع لازم را در اختیار نداشتند که البته این حرف در مورد محصولی که بخشی از یک شرکت غولآسا و ثروتمند مانند فیسبوک محسوب میشود، مسخره است.
مارک زاکربرگ اینستاگرام را در آوریل ۲۰۱۲ خرید. در آن زمان این اپلیکیشن فقط ۱۳ نفر کارمند داشت و تا آن زمان حتی یک ریال هم سود نکرده بود. زاکربرگ حاضر به مصاحبه با فرایر نشده و فقط در پاسخ به این سوال که «چرا با وجود خریداری اینستاگرام، به استقلال آن متعهد مانده؟» از طریق یکی از کارکنان روابط عمومی فیسبوک یک پاسخ ایمیلی به این شرح ارسال کرده است: «ساده است؛ زیرا اینستاگرام سرویسی عالی بود و ما میخواستیم به رشد آن کمک کنیم.»
اگرچه زاکربرگ حاضر نشده که مصاحبهای برای درج در کتاب «بدون فیلتر» با فرایر انجام بدهد؛ اما این کتاب به اندازه سیستروم و اینستاگرام، به زاکربرگ و فیسبوک نیز پرداخته است. جالب است بدانید که واژه اینستاگرام در این کتاب ۱۶۷۳ بار تکرار شده و نام فیسبوک نیز ۱۱۷۹ بار.
این خانم نویسنده میگوید: بسیاری اوقات ما فکر میکنیم وقتی یک شرکت به فروش میرسد، داستان کسبوکارش به پایان خواهد رسید. اما در مورد اینستاگرام این اتفاق نیفتاد.
این کتاب البته جنگ قدرت میان زاکربرگ و سیستروم را به تصویر میکشد. فرایر معتقد است که دلیل خریداری اینستاگرام از سوی فیسبوک، ناشی از توهم و بدگمانی زاکربرگ نسبت به رقابت بوده است؛ به همین دلیل هم زاکربرگ، گاهی جلوی رشد اینستاگرام را گرفته است. پس از اینکه اینستاگرام به یک میلیارد کاربر رسید، مالک فیسبوک یک ویژگی را که به طور خودکار کاربران فیسبوک را به دوستانشان در اینستاگرام مرتبط میکرد، حذف کرد. زاکربرگ همچنین به اینستاگرام اجازه جذب کارکنان بیشتر را نداد و مدیریت محتوای فیسبوک را نسبت به اینستاگرام در اولویت قرار داد که همین ناکارآمدی مدیریت و نظارت بر محتوا، دردسرهایی را برای اینستاگرام به وجود آورد؛ از جمله فروش مواد مخدر و شیوع خودجرحی (self-harm) در اینستاگرام.
اگر به ویژگیهای عجیب و غریب سیستروم، مانند ماجرای قهوه، در این کتاب اشاره شده، زاکربرگ هم مورد تعجب انگیز در اخلاق و رفتار ندارد و نمونههای متعددی را میتوان در این کتاب پیدا کرد. برای مثال، در سال ۲۰۱۲، در شبی که قرارداد تملک اینستاگرام نهایی شد، سگ زاکربرگ به نام «Beast» پای امین ذوفنون، (مسوول انعقاد این قرارداد از سوی فیس بوک) را گاز گرفت. ذوفنون بعدها به شوخی میگفت که زاکربرگ بیش از اینکه به فکر او باشد، نگران سگش بود. مورد دیگر اینکه، روزی زاکربرگ در جت شرکت به بازی کلمات (Scrabble) با یک نوجوان مشغول بود و از او شکست خورد. او که عصبانی شده بود، یک برنامه کامپیوتری نوشت که تمام واژههای ممکن برای حروف درج شده را پیدا کند. زاکربرگ یک ویژگی دیگر هم داشت؛ هر جلسهای با کارکنان را با فریاد زدن این واژه به پایان میرساند: «تسلط».
هر دو مرد؛ یعنی هم زاکربرگ و هم سیستروم، اثری عمیق در زندگی ما داشتهاند و جالب اینکه هر وقت که میخواهیم اینستاگرام را نقد کنیم، اغلب از زنان انتقاد میکنیم. مقالات متعددی نوشته و در آنها از اینفلوئنسرهای زیبا، به دلیل درآمدهای میلیونی روی اینستاگرام انتقاد شده است. فرایر میگوید: این گزارشها منتشر میشود ولی کسی نمیپرسد که چه شد که به اینجا رسیدیم.
اگرچه اینفلوئنسرها به دلیل اعلام نکردن مبالغی که برای تبلیغ محصولات میگیرند، مورد انتقاد هستند، اما به گفته سارا فرایر، نویسنده کتاب «بدون فیلتر»، این موضوع به دیدگاه سیستروم برمیگردد که با سلایق زیباییشناسانه خاص خود، علاقهای به نمایش آگهی در این پلتفرم نداشت. او حتی یک بار دستور داد که تصویر یک برند فروش سیبزمینی سرخ کرده ویرایش شود تا زیادی تر و تازه و براق به نظر نرسد.
در حالی که ما به انتقاد از اینفلوئنسرها مشغول بودیم، اینستاگرام توانسته از زیر نگاه موشکافانه مسوولان قصر دربرود. در سال ۲۰۱۸ زاکربرگ به کنگره آمریکا فراخوانده شد تا در مورد سوالات مرتبط با ارایه دادههای کاربران فیسبوک به شرکت کمبریج آنالیتیکا شهادت بدهد. ماجرا از این قرار بود که ترولهای روس از طریق انتشار محتوا و تبلیغات هدفمند و نادرست، کاربران آمریکایی را تحت تاثیر قرار دادند تا به نفع دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶ رای بدهند. اما جالب اینکه شش ماه پس از شهادت زاکربرگ، بررسی گروه تحقیقاتی مجلس سنا نشان داد که تبلیغات روسیه روی اینستاگرام بیش از فیسبوک لایک و کامنت دریافت کرده است. رسانههای یکی دو روز به این موضوع پرداختند و بعد، کلا ماجرا فراموش شد.
شاید سادهترین فرض این باشد که گمان کنیم، انتشار تصاویر نیمه برهنه یا عمل جراحی زیبایی باسن برزیلی، بزرگترین آثاری است که اینستاگرام روی جامعه گذاشته است؛ ولی واقعیت پیچیدهتر از این است. از آنجا که زاکربرگ اجازه داد تا اینستاگرام استقلالش را حفظ کند، این اپلیکیشن درگیر رسواییهای فیسبوک نشده است. با این وجود، زاکربرگ همچنان مالک این سرویس است و سیستروم نیز در سال ۲۰۱۸ از مقام مدیر ارشد اجرایی کنار رفته است. سیستروم ارزشهای اخلاقی متفاوتی داشت و ضمنا علاقه داشت به ریشههای نوآوری خود برگردد. حالا فقط یک مرد است که فیسبوک، اینستاگرام و واتساپ را کنترل میکند؛ یعنی شبکهای جهانی با بیش از ۲.۵ میلیارد کاربر.
اما آینده اینستاگرام چه خواهد بود؟ فرایر میگوید که این سایت همچنان با مساله اولویت فیسبوک در زمینه مدیریت و بازبینی محتوا مواجه خواهد بود.
وی همچنین معتقد است که تبلیغات روی اینستاگرام افزایش خواهد یافت، زیرا زاکربرگ به دنبال راهی برای بازگشت سرمایهگذاری خود است. فرایر بیان میدارد که بحران کنونی که ناشی از شیوع ویروس کرونا است، ممکن است این اپلیکیشن را با تغییراتی مواجه کند. به گفته وی، کسبوکار برخی از اینفلوئنسرهای اینستاگرام در این بحران تعطیل یا تضعیف شده و دیگرانی با خلاقیت بیشتر و با انتشار کتاب، آموزشهای ویدیویی، کلاسهای تمرینی و بدنسازی وحتی ساخت فیلترهای اختصاصی، محبوبیت پیدا کردهاند. این تغییرات ممکن است حتی پس از پایان قرنطینه نیز به قوت خود باقی بماند.
اما آیا انقلابی در اینستاگرام رخ داده است؟ جواب این سوال منفی است. فرایر میگوید: مردم همچنان میدانند که راه برنده شدن در اینستاگرام، انجام دادن کاری است که از نظر بصری جذاب باشد و من گمان نمیکنم که این وضعیت تغییر بکند.
از زمانی که اینستاگرام، ما را با فیلترهای تعدیل واقعیت (به عبارت دیگر، فیلترهایی که واقعیت را بزک میکنند) آشنا کرد، شیوه ما برای ارایه خود به دنیا تغییر یافت. یک نکته قابل توجه که کتاب «بدون فیلتر» به آن اشاره میکند، این است که اینستاگرام میخواسته جامعهای بسازد که برای هنر و خلاقیت ارزش قایل باشد؛ اما در عوض، آنها یک مرکز خرید ساختهاند. شاید به نظر برسد که فقط اینفلوئنسرهای زیبا رو در این پلتفرم مشغول تبلیغ و فروش انواع کالاها، از قرصهای لاغری تا تورهای جهانگردی لوکس هستند؛ اما واقعیت این است که همه ما در اینستاگرام، داریم زندگی خود را به نحوی در معرض فروش میگذاریم.
جملات برگزیده کتاب بدون فیلتر (No Filter):
– استفاده از اینستاگرام (instagram) آنقدر راحت بود که هیچوقت از آن خسته نمیشدم. همیشه به خودم میگفتم اگر یک روز اینستاگرام دیگر برایم جذاب نباشد و از آن خسته بشوم، از آن استفاده نمیکنم. ولی استفاده از آن هنوز که هنوز است همانقدر راحت است.
– خوشبختانه من آنقدر خطرناک هستم که برنامهنویسی میدانم و آنقدر اهل تعامل هستم که شرکتمان را بفروشم. به نظرم ترکیب این دو در کارآفرینی خانمانبرانداز است.
– در اصل، او بود که ما را انتخاب کرد، نه ما.
– متنفرم از اینکه کسی ما را دستکم بگیرد، از اینکه بگویند نمیتوانیم موفق شویم یا چون شرکت را فروختهایم، همهچیز تمام شده است. میفهمم آنها از بیرون چه دیدگاهی به قضیه دارند. فقط میخواهم ثابت کنم که این افراد در اشتباهاند.
در بخشی از کتاب بدون فیلتر (No Filter) میخوانیم:
وقتی کسی به ما شک میکند، همین موضوع میتواند در ما انگیزه زیادی ایجاد کند. اما درنهایت، قرار نبود آینده اینستاگرام (instagram) را نخبههای سیلیکون ولی رقم بزنند؛ آینده این برنامه را مردم عادی تعیین میکردند. استیو اَندرسونِ سرمایهگذار به سیستروم و کریگر یادآوری کرد که از چه سرمایه بزرگی برخوردارند. او گفت: «هرکس میتواند برنامه اینستاگرام را درست کند ولی همه نمیتوانند جامعه کاربری اینستاگرامی خوبی بسازند.» همه آن هنرمندها، طراحها و عکاسها داشتند به مُبلّغهای برنامه تبدیل میشدند و اینستاگرام باید آنها را تا آن جا که ممکن بود، علاقهمند نگه میداشت.
کاربران توییتر سالها بهطور مستقل و خودجوش با هشتگ #tweetups [به معنی «دورهمیهای توییتری»]، با افرادی که در اینترنت فالو کرده بودند بهصورت حضوری دیدار میکردند. اینستاگرام هم با الهام از همین موضوع، قصد چنین کاری داشت، با این تفاوت که آنها میخواستند این رویدادها را خودشان ترتیب دهند. پس با هدایت مدیر جامعه کاربری، ریدل، رویدادی به نام اینستامیت [به معنی «دورهمی اینستاگرامی»] را در کوکتلبار مردانه بلادهاوند برگزار کردند. در فضای کافه، چند میز بیلیارد چیده شده بود و لوسترهای کافه مدل شاخگوزنی بود. آنها دعوتنامهای عمومی برای کاربران ساکن سانفرانسیسکو فرستادند تا با گروه اینستاگرام دیدار کنند و درباره نقاط قوت و ضعف برنامه گپ بزنند.
آنها شک داشتند کسی بیاید و فکر میکردند درنهایت خودشان خواهند ماند و نوشیدنیساز متبحر کافه. اما حدود سی نفر آمدند و کافه پر شد. بعضی از آنها، بنیانگذاران را از قدیم میشناختند، از دورهای که آنها دعوتشان کرده بودند تا برنامه را امتحان کنند و برخی دیگر اصلاً شناختی از آنها نداشتند. چند خبرنگار هم آن جا بودند، مثلاً ام. جی. زیگلِر از روزنامه تِککرانچ؛ یا کول رایز که فیلترهای اینستاگرام را ایجاد کرده بود و اخیراً لوگوی برنامه را بهشکل دوربینی قهوهای و عسلی با رنگینکمان باریک در گوشهاش طراحی کرده بود؛ اسکات هَنسِن، موسیقیدانی که بیشتر به نام تایکو شناخته میشود هم به دعوت یکی از دوستانش آمده بود.
فهرست مطالب کتاب بدون فیلتر (No Filter)
یادداشت نویسنده
مقدمه: اینفلوئنسر بزرگ (THE ULTIMATE INFLUENCER )
فصل اول: اسم رمز پروژه (PROJECT CODENAME)
فصل دوم: آشوب موفقیت (THE CHAOS OF SUCCESS)
فصل سوم: غافلگیری (THE SURPRISE)
فصل چهارم: تابستان برزخی (THE SUMMER IN LIMBO)
فصل پنجم: سریع پیش بروید و همهچیز را فتح کنید (MOVE FAST AND BREAK THINGS)
فصل ششم: سلطه (DOMINATION)
فصل هفتم: سلبریتی جدید (THE NEW CELEBRITY)
فصل هشتم: پیگیری آنچه در اینستاگرام ارزشمند است (THE PURSUIT OF THE INSTA-WORTHY)
فصل نهم: مسئله اسنپچت (THE SNAPCHAT PROBLEM)
فصل دهم: بلعیدن (CANNIBALIZATION)
فصل یازدهم: خبرهای جعلی دیگر (THE OTHER FAKE NEWS)
فصل دوازدهم: مدیرعامل (THE CEO)
فصل پایانی: هزینه تملک (THE PRICE OF THE ACQUISITION)
درباره نویسنده (ABOUT THE AUTHOR)
نامنامه
بخش ها و جملاتی از نسخه انگلیسی کتاب بدون فیلتر:
“The more you give up who you are to be liked by other people, it’s a formula for chipping away at your soul. You become a product of what everyone else wants, and not who you’re supposed to be.”
“A filter on Instagram was like if Twitter had a button to make you more clever.”
“More important was the lesson that just because something is more technically complex doesn’t mean it’s better.”
“Instagram’s early popularity was less about the technology and more about the psychology—about how it made people feel. The filters made reality look like art. And then, in cataloging that art, people would start to think about their lives differently, and themselves differently, and their place in society differently.”
―No Filter: The Inside Story of Instagram by
“leadership philosophy: to ask first what problem they were solving, and then to try and solve it in the simplest way possible.”
“just because something is more technically complex doesn’t mean it’s better.”
“Instagram posts would be art, and art was a form of commentary on life. The app would give people the gift of expression, but also escapism.”
―No Filter: The Inside Story of Instagram by
“More than 200 million of Instagram’s users have more than 50,000 followers, the level at which they can make a living wage by posting on behalf of brands.”
نسخه انگلیسی کتاب بدون فیلتر
“Facebook automatically catalogued every tiny action from its users, not just their comments and clicks but the words they typed and did not send, the posts they hovered over while scrolling and did not click, and the people’s names they searched and did not befriend. They could use that data, for instance, to figure out who your closest friends were, defining the strength of the relationship with a constantly changing number between 0 and 1 they called a “friend coefficient”. The people rated closest to 1 would always be at the top of your news feed.”
―No Filter: The Inside Story of Instagram by
“People who don’t take risks work for people who do.”
“On social media, the average user is scrolling passively, wanting to be entertained and updated on the latest. They are therefore even more susceptible to suggestion by the companies, and by the professional users on a platform who tailor their behavior to what works well on the site.”
“Everything breaks at a billion.”
نسخه انگلیسی کتاب بدون فیلتر
“Vulnerability now gets better engagement, because it’s more relatable.”
“The apps start out with seemingly simple motivations, as entertainment that could lead to a business: Facebook is for connecting with friends and family, YouTube is for watching videos, Twitter is for sharing what’s happening now, and Instagram is for sharing visual moments. And then, as they enmesh themselves in everyday life, the rewards systems of their products, fueled by the companies’ own attempts to measure their success, have a deeper impact on how people behave than any branding or marketing could ever achieve.”
نسخه انگلیسی کتاب بدون فیلتر
“One of Zuckerberg’s least favorite criticisms of Facebook was that it created ideological echo chambers, in which people only engaged with the ideas they wanted to hear. Facebook had already funded research,12 in 2015, to show echo chambers were mathematically not their fault. With the social network, everyone had the potential to engage with whatever kinds of ideas they wanted to, and tended to have at least some Facebook connections with people who held different political opinions. But if people chose not to interact with those they disagreed with, was that really Facebook’s doing? Their algorithm was just showing people what they demonstrated, through their own behavior, they wanted to see, enhancing their existing preferences.”
―No Filter: The Inside Story of Instagram by
“It used to be that the internet reflected humanity, but now humanity is reflecting the internet.”
“Once Facebook purchased the VPN company, they could look at all the traffic flowing through the service and extrapolate data from it.”
“And they would avoid posting anything that perpetuated some of the new unhealthy trends on the app. They would never post a photo of anybody near a cliff, no matter how beautiful, because they knew that gaining a following on Instagram was becoming so desirable that people were risking their lives for perfect shots.”
نسخه انگلیسی کتاب بدون فیلتر
“Like any system, it can be gamed. And Instagram ended up fueling a problem not just about truth in advertising, but about truth in life.”
“Mosseri’s answer to the important question was perfect by Facebook standards: “Technology isn’t good or bad—it just is,” he wrote. “Social media is a great amplifier. We need to do all we can responsibly to magnify the good and address the bad.”
But nothing “just is,” especially Instagram. Instagram isn’t designed to be a neutral technology, like electricity or computer code. It’s an intentionally crafted experience, with an impact on its users that is not inevitable, but is the product of a series of choices by its makers about how to shape behavior. Instagram trained its users on likes and follows, but that wasn’t enough to create the emotional attachment users have to the product today. They also thought about their users as individuals, through the careful curation of an editorial strategy, and partnerships with top accounts. Instagram’s team is expert at amplifying “the good.”
When it comes to addressing “the bad,” though, employees are concerned the app is thinking in terms of numbers, not people. Facebook’s top argument against a breakup is that its “family of apps” evolution will be better for users’ safety. “If you want to prevent interference in elections, if you want to reduce[…]”
―No Filter: The Inside Story of Instagram by
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- پسورد تمامی فایل ها www.bibliofile.ir است.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
- در صورتی که این فایل دارای حق کپی رایت و یا خلاف قانون می باشد ، لطفا به ما اطلاع رسانی کنید.
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.