اثری دیگر از نویسنده کتاب پرفروش "من پیش از تو" سرپناه بارانی، داستانی تأثیرگذار و فراموش نشدنی سه نسل از زنان ایرلندی که با حقایق اساسی عشق ، وظیفه و تعهد، پیوند دارند.
معرفی و دانلود نسخه انگلیسی کتاب
سرپناه بارانی
در پناه باران
Sheltering Rain
نویسنده:
جوجو مویز
Jojo Moyes
سال انتشار:
۲۰۰۲
درباره کتاب سرپناه بارانی (Sheltering Rain) نوشته جوجو مویز:
این داستان از چند زاویه به بررسی احساسات دختری به نام سابین، مادرش کیت و مادربزرگش جوی میپردازد.
سال ها پیش، کیت به عنوان یک زن جوان از خانه روستایی ایرلندی اش فرار کرد و از مادر خود دور شد و سوگند یاد کرد که همیشه با دخترش سابین، دوست باشد اما تاریخ تکرار می شود و کیت اکنون با شکاف روزافزونی بین خود و دخترش روبرو است. سابین قصد دارد به ایرلند سفر کرده و مادرش، کیت را رها کند و کیت متعجب است که چگونه آنها به اینجا رسیده اند و چه کاری می تواند برای از بین بردن این فاصله انجام دهد.
حالا سابین که در لندن بزرگ شده، هیچ علاقهای به زندگی روستایی ندارد. در آغاز هیچ چیز، به خوبی پیش نمیرود تا اینکه اما بعد از شش سال زندگی کردن با جف، سر و کله جاستین پیدا میشود. کسی که باعث میشود بخش زنانهی وجود کیت که سالها در خواب بود، چون آتشفشانی جوشان فوران کند و به یاد مادرش بیوفتد.
برای جوی ، دیدن نوه اش یک رویا است که به حقیقت پیوسته است. پس از جدایی دردناک از کیت ، او منتظر است تا با سابین وقت بگذارد. با این وجود تقریباً به محض ورود زن جوان و فقدان نقاط مشترک بین آنها، اشتیاق وی از بین می برد. وقتی روحیه پرسشگر سابین ، جوی را مجبور می کند با اسرار دفن شده از گذشته خود روبرو شود ، متوجه می شود که شاید زمان آن رسیده که سرانجام زخم های قدیمی را التیام بخشد.
هنگامی که سابین ، مادر و مادربزرگش دور هم جمع می شوند ، نه تنها یک راز خانوادگی عمیقاً دفن شده کشف می شود ، بلکه برخی از حقایق اساسی نیز کشف می شود: در مورد تعارض بین عشق و وظیفه ، در مورد انتخاب های زنان و در مورد مادران و دختران.
جملاتی از کتاب سرپناه بارانی (Sheltering Rain) نوشته جوجو مویز:
“من تازه یاد گرفته ام که درمورد چیزهایی که نمی توانم تغییر دهم به زحمت نیفتم.”
– جوجو مویز ، سرپناه بارانی
“خیلی سخت است ، احساس اینکه از نظر کسانی که دوستشان داری، همه چیز را اشتباه میکنی.”
– جوجو مویز ، سرپناه بارانی
“من فقط می خواستم او را ببینم ، قدرت آغوشش را احساس کنم ، ببینم صورتش مانند خورشید بالای سرش می درخشد.”
– جوجو مویز ، سرپناه بارانی
درباره جوجو مویز ( Jojo Moyes ) :
جوجو مویز ( jojo moyes )، با نام اصلی پائولین سارا جو مویز، روزنامهنگار و نویسنده انگلیسی است که در سال ۱۹۶۹ در لندن چشم به جهان گشود. او یکی از معدود نویسندگانی است که دو بار برنده جایزه رمان عاشقانه سال توسط انجمن رمان نویسان عاشقانه شده و کتاب های او به یازده زبان مختلف ترجمه شده است.
انتشار کتاب Sheltering Rain در در ایران:
رعنا موقعی در انتشارات ماهابه و طناز باقری در انتشارات میلکان، این کتاب را با نام سرپناه بارانی ترجمه کرده اند ولی اسدالله حقانی در انتشارات آتیسا، ان را با نام “در پناه باران“، ترجمه کرده است.
برای اطلاع از کتاب های جدید و سفارش کتاب
لطفا اینستاگرام ما را دنبال کنید
جملاتی از متن داستان انگلیسی سرپناه بارانی (Sheltering Rain) نوشته جوجو مویز:
Sheltering Rain Quotes
“I never really cared what anyone thought of me until he came along, ” she said. “And now, I can’t believe it’s me he’s chosen. Every morning I wake up and thank God that he did. Every night I go to bed praying that time will go that much faster so that I can be with him again. I think all the time about what he’s doing , who he’s talking to. Not in a jealous way , or anything. I just want to be closer to him, and if I can imagine what he’s doing, then that helps.”
“And she deserved it, didn’t she? She had told herself, desperately trying to rationalize the hurt she was about to cause. She was allowed another chance? Why should she have to give up on romantic love at the age of thirty-five?”
“He was gazing right into her eyes, as he said this, seemingly imparting something of the impossibility of connections when one is always on the move.”
“And she deserved it, didn’t she? She had told herself, desperately trying to rationalize the hurt she was about to cause.”
“Of course we’re not happy all the time. No couple is happy all the time, and if anyone tells you they are, she’s bloody lying. But you know that.”
“We spend our whole lives trying to get men to talk, she thought. And then when they do we wish we were a million miles away.”
“I’ve just learned not to get wound up about things I can’t change.”
“It’s pretty hard, feeling like you get everything wrong in the eyes of those you love.”
“The only light came from the windows of those houses she passed that had open curtains, revealing little tableaux of family life: the young couple prostrate on a sofa in front of the television, their small child playing on the floor; the solitary old lady reading the paper; the table set for tea, while an unwatched television cast an aurora borealis of moving shadows in the corner.”
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- پسورد تمامی فایل ها www.bibliofile.ir است.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
- در صورتی که این فایل دارای حق کپی رایت و یا خلاف قانون می باشد ، لطفا به ما اطلاع رسانی کنید.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.