داستان انگلیسی The Myth Of Sisyphus And Other Essays نوشته آلبرکامو Albert Camus و ترجمه شده از فرانسوی به انگلیسی توسط Justin O’Brien، با یک دیدگاه اگزیستانسیالیستی آغاز میشود.موضوعات دیگری که کتاب به آنها پرداخته شامل خودکشی، فناپذیری و ایمان است.
معرفی و دانلود کتاب “The Myth of Sisyphus and Other Essays”
(افسانه سیزیف و مقالات دیگر) اثر آلبر کامو
نام انگلیسی کتاب:
The Myth Of Sisyphus And Other Essays
نام فارسی کتاب:
افسانه سیزیف و مقالات دیگر
نویسنده :
آلبرکامو
Albert Camus
ترجمه از فرانسوی به انگلیسی توسط :
Justin O’Brien
مقالات دیگر شامل :
THE MINOTAUR, OR THE STOP IN ORAN
HELEN’S EXILE
RETURN TO TIPASA
THE ARTIST AND HIS TIME
درباره کتاب افسانه سیزیف نوشته آلبر کامو :
کتاب “The Myth of Sisyphus and Other Essays” (افسانه سیزیف و مقالات دیگر) اثر بیبدیل آلبر کامو (Albert Camus)، نویسنده فرانسوی الجزایریتبار و برنده جایزه نوبل ادبیات، یکی از تأثیرگذارترین آثار قرن بیستم و از مهمترین تبیینهای تفکر اگزیستانسیالیستی است. این مجموعه مقالات که توسط جاستین اوبرایان (Justin O’Brien) از فرانسوی به انگلیسی ترجمه شده، با یک دیدگاه عمیق فلسفی آغاز میشود: “تنها یک مسئله فلسفی واقعاً جدی وجود دارد و آن هم خودکشی است.” اگر به دنبال دانلود The Myth of Sisyphus and Other Essays و غرق شدن در اندیشههای یکی از بزرگترین متفکران تاریخ هستید، با ما همراه باشید.
افسانه سیزیف: پوچی، سرنوشت و شورش انسانی
“افسانه سیزیف” کاوشی عمیق در مفهوم پوچی، سرنوشت و جایگاه انسان در جهانی بیمعناست. کامو از اسطوره سیزیف، قهرمانی که محکوم بود تا ابد سنگی را به بالای کوه ببرد و هر بار شاهد غلتیدن آن به پایین باشد، برای نشان دادن کار بیمعنایی که بشر امروزه انجام میدهد، استفاده میکند. او از ابتدای کتاب مشخص میکند که ارزش زندگی، مهمترین مسئله موجود است و موضوعاتی چون خودکشی، فناپذیری و ایمان را واکاوی میکند.
کامو در این اثر، پوچی را نه به عنوان دلیلی برای ناامیدی و پایان دادن به زندگی، بلکه به عنوان نقطهی آغازی برای شورش و پذیرش پرشور زندگی مطرح میکند. او نشان میدهد که چگونه میتوان در مواجهه با بیمعنایی جهان، ارزش و اصالت وجودی را بازیافت و زندگی را با کرامت و اصالت زیست. این کتاب عمیقاً یک اثر انسانی است که با وجود استفاده مکرر از واژه “سرنوشت”، هدف اصلی آن تشریح “وحشت” از زندگی و در یک کلام، نمایشگر پوچی است، و غلبه بر این وحشت را تنها با ایمان به خود میسر میداند.
مقالات دیگر شامل:
- THE MINOTAUR, OR THE STOP IN ORAN (مینوتور، یا توقف در اوران)
- HELEN’S EXILE (تبعید هلن)
- RETURN TO TIPASA (بازگشت به تیپاسا)
- THE ARTIST AND HIS TIME (هنرمند و زمانه او)
ساختار کتاب:
“افسانه سیزیف” به چهار فصل اصلی تقسیم میشود که هر یک به جنبهای از تفکر کامو میپردازد:
فصل ۱: یک تعقل پوچ
کامو در این فصل میگوید تنها یک مسئله مهم فلسفی موجود است و آن خودکشی است. اینکه آیا زندگی ارزش دارد یا به زحمت زیستنش نمیارزد. فهمیدن این که این جهان پوچ است کار سختی نیست، اما آیا این پوچی ما را به خودکشی رهنمون میسازد؟
فصل ۲: انسان پوچ
در این فصل، کامو مواردی از زندگی ابزورد را معرفی میکند. اولین موردی که وی اشاره میکند دن خوان (Don Juan)، اغواگر سریالی زنان است که تا جایی که میتواند زندگی پرشور و شهوتانگیزی دارد. «هیچ عشقی اصیل نیست، مگر عشقی که کوتاه مدت و استثنایی باشد». مثال بعدی، در مورد بازیگری است که زندگیهای کوتاه را برای کسب افتخارهای بیشمار نمایش میدهد. مورد آخر و سوم کامو، «فاتح» است. دلاوری که تمام وعدههای جاودانگی در تاریخ بشریت را فراموش میکند. او عمل را بر تأمل ترجیح میدهد، با آگاهی از این واقعیت که هیچ چیز دوام ندارد و هیچ پیروزیای همیشگی نیست.
فصل ۳: خلقت پوچ
در اینجا کامو هنرمند یا خالق ابزورد را وا میکاود. از آنجایی که توضیح ناممکن است، هنر ابزورد محدود به شرحی از تجارب فراوان در جهان است. «اگر دنیا واضح و آشکار بود، دیگر هنری وجود نداشت». همچنین خلقت ابزورد باید مانع از قضاوت و داوری و همچنین سایهای حتی جزئی از امید بشود. او سپس به تحلیل کارهای داستایفسکی، از جمله ”دفتر یادداشت روزانه یک نویسنده”، «جنزدگان» و «برادران کارامازوف» میپردازد. همه اینها آغازی ابزورد دارند و دو مورد اول به خودکشی فلسفی میپردازد. هرچند کتاب خاطرات و رمان آخر او، برادران کارامازوف، در نهایت راهی به امید میگشایند و در حقیقت نمیتوان آنها را آفرینشهایی ابزورد تلقی کرد.
فصل ۴: افسانه سیزیف
در این بخش، کامو به صورت مستقیم به اسطوره سیزیف میپردازد و مفهوم پوچی را در آن به اوج میرساند.
جملات و بخشهایی از کتاب “افسانه سیزیف و مقالات دیگر”:
بخشی از کتاب “افسانه سیزیف” نوشته آلبر کامو:
“من مىتوانم دنیاى پیرامون را و هر آنچه با آن رویارو مىشوم و یا مرا به دنبال خود مىکشد انکار کنم، اما نمىتوانم آشفتگى، تصادف و ملکوتى که از دل نابسامانى سر برآورده را منکر شوم. من نمىدانم آیا این دنیا مفهومى فراسوى خود دارد یا نه؟ اما مىدانم اگر هم داشته باشد من مفهوم آن را در نمىیابم و در حال حاضر امکان شناخت نسبت به آن را ندارم. آنچه خارج از قلمروى من است آیا مىتواند برایم معنا و مفهوم داشته باشد؟ من جز به مثابهى موجودى انسانى هیچچیز را درک نخواهم کرد و اگر چه تنها آنچه قابل لمس باشد و در برابرم ایستادگى کند را درک مىکنم، اما مىدانم همین دو را نیز با وجود میل به مطلق و یگانگى و همچنین سازشناپذیرى دنیا که اصلى عقلانى و منطقى دارد نمىتوانم با یکدیگر آشتى دهم. بدون ریا و به میان کشاندن پاى امیدى که ندارم، کدام حقیقت خارج از مرزهاى قلمرویم را مىتوانم بشناسم؟”
جملات ماندگار از کتاب The Myth of Sisyphus and Other Essays:
- “برای درک جهان، گاهی اوقات باید از آن روی برگرداند.”
- “In order to understand the world, one has to turn away from it on occasion.” [The Minotaur]”
- “جستجوی حقیقت، جستجوی مطلوب نیست.”
- “Seeking what is true is not seeking what is desirable.”
- “انسان همیشه اسیر حقایق خود است. وقتی آنها را پذیرفت، دیگر نمیتواند خود را از آنها رها کند.”
- “Man is always prey to his truths. Once he has admitted them, he cannot free himself from them.”
- “آنچه دلیل زندگی نامیده میشود، همچنین دلیل بسیار خوبی برای مردن است.”
- “What is called a reason for living is also an excellent reason for dying.”
- “تقریباً هیچ شور و اشتیاقی بدون مبارزه نیست.”
- “There is scarcely any passion without struggle.”
- “فقط میدانم که آسمان از من بیشتر دوام خواهد آورد.”
- “I know simply that the sky will last longer than I.”
- “انسان رو در روی غیرمنطقی قرار میگیرد. در درون خود، اشتیاقش به خوشبختی و عقل را احساس میکند. پوچی از این رویارویی بین نیاز انسان و سکوت بیدلیل جهان زاده میشود.”
- “Man stands face to face with the irrational. He feels within him his longing for happiness and for reason. The absurd is born of this confrontation between the human need and the unreasonable silence of the world.”
- “مردی عاری از امید و آگاه از این وضعیت، دیگر به آینده تعلق ندارد.”
- “A man devoid of hope and conscious of being so has ceased to belong to the future.”
- “خود این مبارزه به سوی بلندیها برای پر کردن قلب انسان کافی است. باید سیزیف را شاد تصور کرد.”
- “The struggle itself towards the heights is enough to fill a man’s heart. One must imagine Sisyphus happy.”
- “یک مرد از طریق چیزهایی که برای خودش نگه میدارد، بیشتر مرد است تا از طریق چیزهایی که میگوید.”
- “A man is more a man through the things he keeps to himself than through those he says.”
- “یک مرد میخواهد پول دربیاورد تا خوشبخت باشد، و تمام تلاش و بهترین بخش زندگیاش را صرف کسب آن پول میکند. خوشبختی فراموش میشود؛ وسیله به جای هدف گرفته میشود.”
- “A man wants to earn money in order to be happy, and his whole effort and the best of a life are devoted to the earning of that money. Happiness is forgotten; the means are taken for the end.”
- “این قلب من، برای همیشه برای من غیرقابل تعریف خواهد ماند. بین یقین من به وجودم و محتوایی که سعی میکنم به آن اطمینان بدهم، هرگز فاصلهای پر نخواهد شد. برای همیشه غریبهای برای خود خواهم بود.”
- “This very heart which is mine will forever remain indefinable to me. Between the certainty I have of my existence and the content I try to give to that assurance, the gap will never be filled. Forever I shall be a stranger to myself.”
- “به همین ترتیب و در هر روز از یک زندگی بیاهمیت، زمان ما را با خود میبرد. اما لحظهای همیشه فرا میرسد که ما باید آن را حمل کنیم. ما بر روی آینده زندگی میکنیم: ‘فردا’، ‘بعداً’، ‘وقتی راه افتادی’، ‘وقتی به اندازه کافی بزرگ شدی خواهی فهمید’. چنین بیربطیهایی فوقالعادهاند، زیرا در نهایت، مسئله مرگ است. با این حال، روزی فرا میرسد که مردی متوجه میشود یا میگوید سی ساله است. بدین ترتیب جوانی خود را تأیید میکند. اما همزمان خود را نسبت به زمان قرار میدهد. جایگاه خود را در آن میگیرد. اعتراف میکند که در نقطهای مشخص از منحنی ایستاده است که اعتراف میکند باید آن را تا انتها طی کند. او به زمان تعلق دارد، و با وحشتی که او را فرا میگیرد، بدترین دشمن خود را میشناسد. فردا، او مشتاق فردا بود، در حالی که همه چیز در درون او باید آن را رد میکرد. این شورش بدن، پوچی است.”
- “Likewise and during every day of an unillustrious life, time carries us. But a moment always comes when we have to carry it. We live on the future: “tomorrow,” “later on,” “when you have made your way,” “you will understand when you are old enough.” Such irrelevancies are wonderful, for, after all, it’s a matter of dying. Yet a day comes when a man notices or says that he is thirty. Thus he asserts his youth. But simultaneously he situates himself in relation to time. He takes his place in it. He admits that he stands at a certain point on a curve that he acknowledges having to travel to its end. He belongs to time, and by the horror that seizes him, he recognizes his worst enemy. Tomorrow, he was longing for tomorrow, whereas everything in him ought to reject it. That revolt of the flesh is the absurd.”
- “بدون فرهنگ، و آزادی نسبی که مستلزم آن است، جامعه، حتی وقتی کامل باشد، چیزی جز جنگل نیست. به همین دلیل هر آفرینش اصیلی، هدیهای به آینده است.”
- “Without culture, and the relative freedom it implies, society, even when perfect, is but a jungle. This is why any authentic creation is a gift to the future.”
- “نمیتوان بحثی درباره اخلاق مطرح کرد. من دیدهام که مردم با اخلاق زیاد بد رفتار کردهاند و هر روز متوجه میشوم که صداقت نیازی به قوانین ندارد.”
- “There can be no question of holding forth on ethics. I have seen people behave badly with great morality and I note every day that integrity has no need of rules”
- “پوچی، عقل شفافی است که محدودیتهای خود را درک میکند.”
- “The absurd is lucid reason noting its limits.”
- “وجود توهمی است و جاودانه.”
- “Existence is illusory and it is eternal.”
- “چرا باید ضروری باشد که برای عشق ورزیدن زیاد، کم عشق ورزید؟”
- “Why should it be essential to love rarely in order to love much?”
- “درباره چه کسی و چه چیزی میتوانم بگویم: “من میدانم که”! این قلب درونم را احساس میکنم، و قضاوت میکنم که وجود دارد. این دنیا را میتوانم لمس کنم، و به همین ترتیب قضاوت میکنم که وجود دارد. تمام دانش من به همین جا ختم میشود، و بقیه ساخت و ساز است. زیرا اگر سعی کنم این خود را که از آن مطمئنم، دریابم، اگر سعی کنم آن را تعریف و خلاصه کنم، چیزی جز آبی که از میان انگشتانم میلغزد نیست. میتوانم جنبههای مختلفی را که میتواند به خود بگیرد، همه آنهایی که به آن نسبت داده شدهاند، این تربیت، این منشأ، این شور و هیجان یا این سکوتها، این اصالت یا این پستی را یکی یکی طرحریزی کنم. اما جنبهها را نمیتوان جمع کرد. این قلب من، برای همیشه برای من غیرقابل تعریف خواهد ماند. بین یقین من به وجودم و محتوایی که سعی میکنم به آن اطمینان بدهم، هرگز فاصلهای پر نخواهد شد.”
- “Of whom and of what can I say: “I know that”! This heart within me I can feel, and I judge that it exists. This world I can touch, and I likewise judge that it exists. There ends all my knowledge, and the rest is construction. For if I try to seize this self of which I feel sure, if I try to define and to summarize it, it is nothing but water slipping through my fingers. I can sketch one by one all the aspects it is able to assume, all those likewise that have been attributed to it, this upbringing, this origin, this ardor or these silences, this nobility or this vileness. But aspects cannot be added up. This very heart which is mine will forever remain indefinable to me. Between the certainty I have of my existence and the content I try to give to that assurance the gap will never be filled.”
- “از لحظهای که پوچی شناخته میشود، به یک شور و اشتیاق، هولناکترین از همه، تبدیل میشود. اما اینکه آیا میتوان با شور و اشتیاق خود زندگی کرد، آیا میتوان قانون آنها را پذیرفت، که سوزاندن قلبی است که همزمان آن را تعالی میبخشد – این تمام مسئله است.”
- “From the moment absurdity is recognized, it becomes a passion, the most harrowing of all. But whether or not one can live with one’s passions, whether or not one can accept their law, which is to burn the heart they simultaneously exalt – that is the whole question.”
- “انسان نمیتواند بدون زیبایی زندگی کند، و این چیزی است که عصر ما وانمود میکند میخواهد نادیده بگیرد.”
- “Man cannot do without beauty, and this is what our era pretends to want to disregard.”
- “خلق کردن، دو بار زندگی کردن است. جستجوی کورکورانه و مضطربانه یک پروست، جمعآوری دقیق گلها، کاغذدیواریها و اضطرابهایش، چیز دیگری را نشان نمیدهد.”
- “Creating is living doubly. The groping, anxious quest of a Proust, his meticulous collecting of flowers, of wallpapers, and of anxieties, signifies nothing else.”
- “شروع به فکر کردن، شروع به تضعیف شدن است. جامعه ارتباط کمی با چنین شروعهایی دارد. کرم در قلب انسان است. آنجاست که باید جستجو شود. باید این بازی مهلک را دنبال کرد و درک کرد که از شفافیت در مواجهه با هستی به فرار از نور منجر میشود.”
- “Beginning to think is beginning to be undermined. Society has but little connection with such beginnings. The worm is in man’s heart. That is where it must be sought. One must follow and understand this fatal game that leads from lucidity in the face of existence to flight from light.”
- “دیگر یک ایده واحد همه چیز را توضیح نمیدهد، بلکه بینهایت ذات وجود دارد که به بینهایت شیء معنا میدهد. جهان متوقف میشود، اما روشن نیز میشود.”
- “There is no longer a single idea explaining everything, but an infinite number of essences giving a meaning to an infinite number of objects. The world comes to a stop, but also lights up.”
- “باید سیزیف را شاد تصور کرد.”
- “One must imagine Sisyphus happy.”
چرا “افسانه سیزیف” را بخوانیم؟
“افسانه سیزیف و مقالات دیگر” یک متن ضروری برای هر کسی است که به فلسفه اگزیستانسیالیسم، مفهوم پوچی و پرسشهای عمیق درباره معنای زندگی علاقهمند است. کامو با نثری شاعرانه و قدرتمند، خواننده را به چالش میکشد تا با بیمعنایی جهان روبرو شود و با این حال، راهی برای شورش و پذیرش زندگی پیدا کند. این کتاب نه تنها اثری روشنگرانه است، بلکه دعوتی به زیستن با آگاهی کامل و کرامت انسانی است. برای درک عمیقتر این اندیشهها، دانلود The Myth of Sisyphus and Other Essays را به شدت توصیه میکنیم.
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- پسورد تمامی فایل ها www.bibliofile.ir است.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
- در صورتی که این فایل دارای حق کپی رایت و یا خلاف قانون می باشد ، لطفا به ما اطلاع رسانی کنید.
هنوز هیچ نقد و بررسی وجود ندارد.