در کتاب “نور و آینه”، “هیلاری مانتل” سال های پایانی توماس کرامول ، پسری که از هیچ به مراتب بالای قدرت رسید را به تصویر می کشد. یک پرتره ی تعیین کننده از شکارچی و طعمه ، یک رقابت وحشیانه بین حال و گذشته ، بین اراده ی سلطنتی و دیدگاه یک انسان معمولی: تصویری از یک ملت مدرن که گلیم خود را از طریق درگیری ، شور و شجاعت از آب بیرون می کشد.
داستان در ماه مه ۱۵۳۶ آغاز می شود: آن بولین مرده است و در کسری از ثانیه، سرش توسط یک جلاد اجیرشده ی فرانسوی قطع شده است. همچنانکه بقایای او به فراموشی سپرده می شود، کرامول همراه با پیروزهای میدان، صبحانه می خورد. پسر آهنگر اهل پوتنی از حمام خون برمی خیزد تا صعود خود به قله ی قدرت و ثروت را ادامه دهد. این در حالی است که ارباب قدرتمند او ، هنری هشتم ، با ملکه ی سوم خود ، جین سیمور ، در خوشبختی کوتاه مدتش غرق است.
کرامول ، مردی که فقط به هوش خود اعتماد دارد ، نه خانواده ای بزرگ برای حمایت دارد و نه ارتشی خصوصی. با وجود شورش در داخل کشور ، نقشه های خائنین در خارج از کشور و خطر حمله ای که رژیم هنری را تا نقطه ی شکست محک می زند، قوای ذهن کرامول یک کشور جدید را در آینه ی آینده می بیند. تمام انگلستان پیش پای اوست و زمان نوآوری و اصلاح مذهبی رسیده است. اما وقتی چرخ ثروت می چرخد ، دشمنان کرامول در سایه گرد هم می آیند. تنها یک پرسش اجتناب ناپذیر باقی مانده است و آن این است که یک شخص تا کی می تواند زیر نگاه بیرحمانه و دمدمی مزاج هنری زنده بماند؟
بررسی کوتاه کتاب نور و آینه
نور و آینه سومین رمان از سهگانهی تاریخی هیلاری مانتل، نویسندهی انگلیسی است. «تالار گرگ» و «مجرمان را بیاورید» از همین نویسنده و همین مترجم، پیشتر به فارسی به چاپ رسیده است. هر سه رمان، به رویدادهای دوران هنری هشتم میپردازند و کانون آنها، درباریِ بلندپایهای بهنام تامس کرامول است. مانتل، متولد سال ۱۹۵۳ و دانشآموختهی دانشگاه شفیلد است. او بهخاطر رمان تالار گرگ، جایزهی بوکر، معتبرترین جایزهی بریتانیا را گرفته و جایزهی ادبی والتر اسکات و چند جایزهی داستاننویسی دیگر را نیز از آنِ خود کرده است. او را از چهرههای برجستهی رمان تاریخی در دهههای نخستین قرن بیستویکم میدانند.
نکوداشت های کتاب نور و آینه
A masterpiece…A novel of epic proportions [that is] every bit as thrilling, propulsive, darkly comic and stupendously intelligent as its predecessors
یک شاهکار … رمانی با ابعاد حماسی که به اندازه رمان های پیشین خود، هیجان انگیز ، پیشراننده ، کمیک تاریک و هوشمندانه است.
Guardian
Magisterial…Mantel’s craft shines at the sentence level and in a deep exploration of her themes…The series’ first two books won the Booker Prize―the third, rich with memory and metaphor―may be even better.
افسونگری … کار هنری مانتل در سطح جمله و کاوش عمیق مضامین وی می درخشد … دو کتاب اول این مجموعه برنده جایزه بوکر شدند – سومین کتاب ، غنی از خاطره و استعاره … حتی ممکن است بهتر باشد.
Publishers Weekly
بخشی از ترجمه فارسی کتاب نور و آینه
پس از آنکه ملکه را گردن می زنند، کرامول راه خود را می کشد و می رود. حس شدید گرسنگی ، صبحانه ی دوم یا دست کم شام پیش هنگامش را طلب می کند . رویدادهای صبح تازگی دارد و عقل او برای تحلیل آنها قد نمیدهد. تماشاگرانی که برای آمرزش روح محکوم زانو زده اند. سرپا کلاه ها را به سر می کشند . زیر کلاه اما چهره هایشان بلاتکلیف به نظر اید . کرامول سر برمی گرداند تا از جلاد سپاسگزاری کند . ماهرانه کار کرده و لابد شاه دستمزد خوبی به او می بخشد . وقتی کسی به آن تمیزی و مهارت کار می کند ، قدردانی و دستمزد خوب حقش است . از کرامول هم وقتی جوان اس و پاسی بود ، همین طور قدردانی می کردند. جنازه ی کوچک زن ، همان طور که به زمین افتاده ، روی تخته کوب مراسم اعدام پهن است : خوابیده روی شکم و دست ها به دو طرف باز و غرق در خون دلمه شده ، خون ، لای درز الوارها نشت می کند جلاد فرانسوی (از شهر کاله ) ، سر را برمی دارد ، در پارچه ای کتانی می پیچد و تحویل زن سرتاپا پوشیده ای می دهد که در آخرین ساعت در خدمت آن بود .
جوایز کتاب نور و آینه
کتاب نور و آینه در سال ۲۰۲۰ برنده جایزه والتر اسکات برای داستان های تاریخی شد.