مبانی نظری انسان و انسانشناسی
(کار کلاسی درس مدیریت منابع انسانی)
Anthropology
۴۲ صفحه متن تایپ شده از کلیه کتاب های مرتبط با مبحث انسان شناسی مناسب برای استفاده در پایان نامه مدیریت و روانشناسی، مقاله مدیریتی، کار کلاسی دوره دکتری دانشگاه دولتی
فهرست مطالب مبانی نظری انسان و انسانشناسی :
فصل اول: کلیات تحقیق
۱-۱- مقدمه
۲-۱- بیان مسئله
۳-۱- اهمیت و ضرورت
۴-۱- اهداف
۵-۱- روش تحقیق
فصل دوم: ادبیات تحقیق
۱-۲- تاریخچه انسانشناسی
۲-۲- تعریف انسانشناسی
۳-۲- شاخههای انسانشناسی
۴-۲- هفت نظریه معروف در باب انسانشناسی
۱-۴-۲-افلاطون و فرمانروایی عقل
۲-۴-۲- دین و زندگی پس از مرگ
۳-۴-۲-نظریه مارکس در مورد انسان
۴-۴-۲- نظریه فروید در مورد انسان
۵-۴-۲- سارتر: اگزیستانسیالیسم الحادی
۶-۴-۲- اسکینر: شرطیشدن رفتار
۷-۴-۲- لورنز: پرخاشگری ذاتی
۵-۲- انسانشناسی و جهان بینی
۶-۲- انسانشناسی از منظر روش
۷-۲- انسانشناسی از منظر روششناختی
۱-۷-۲- انسانشناسی تجربی و تاریخی
۲-۷-۲- روش عقلی و انسانشناسی فلسفی
۳-۷-۲- درون نظری و انسانشناسی عرفانی
۴-۷-۲- انسانشناسی دینی
۸-۲- از منظر حدود موضوعی
۹-۲- مکاتب انسانشناسی
۱-۹-۲- انسانشناسی علم پوزیتیویستی
۲-۹-۲- انسانشناسی فلسفی معاصر
۳-۹-۲- انسانشناسی فلسفی کلاسیک
۴-۹-۲- انسانشناسی اساطیری
۵-۹-۲- انسانشناسی دینی توحیدی
۱۰-۲- مدلهای انسانشناسی در پارادایمهای جامعهشناختی و تجزیه تحلیل سازمان
۱-۱۰-۲- مدل انسان دموکراتیک
۲-۱۰-۲- مدل انسان مدرن
۳-۱۰-۲- مدل انسان استبدادی
۴-۱۰-۲- مدل انسان تفسیری
۱۱-۲- پارادایم و انسانشناسی
۱-۱۱-۲- پارادایم کارکردگرا
۲-۱۱-۲- پارادایم تفسیری
۳-۱۱-۲- پارادایم انسانگرای بنیادی
۳-۱۱-۲- پارادایم ساختارگرای بنیادی
۱۲-۲- انسانشناسی و مکاتب علم مدیریت
۱-۱۲-۲- انسان در دیدگاه مکتب کلاسیک
۲-۱۲-۲-انسان در دیدگاه مکتب نئوکلاسیک
۳-۱۲-۲- انسان در دیدگاه مکتب رفتاری
۴-۱۲-۲- انسان در نگاه نظریات معاصر مدیریت
فصل سوم: تحلیل و نتیجهگیری
۱-۳- انسانشناسی در علوم اجتماعی
۲-۳- سه دوره تاریخی انسانشناسی در جهان غرب
۳-۳- پاسخ به سوالات فلسفی در مورد انسانشناسی
۴-۳- تحولات انسانشناسی در قرن بیستم
۵-۳- تحلیل رفتار سازمانی از دیدگاه انسانشناسی
کتابنامه و مراجع
فهرست جدول ها
۱-۲- مکاتب انسانشناسی
۲-۲- مقایسه سرشت قانون بنیاد و خود بنیاد
۳-۲- انواع مدلهای انسان براساس دو محور بنیاد و پایداری سرشت
۴-۲-دلالتهای مدلهای انسانشناسی بر عرصه نظری و عملی مدیریت
…
در ادامه بخش های کوچکی از هر قسمت مبانی نظری انسان و انسانشناسی نوشته شده است:
تاریخچه انسانشناسی
انسانشناسی از کهنترین علوم بشر به شمار میآید، چرا که انسان همیشه دنبال یافتن منشاء پیدایش خود بوده و به همین منظور افسانهها و داستانهای فراوانی نیز ساخته و پرداخته است. انسانشناسی در مشرق زمین برخلاف عالم مغرب بیشتر قالبی ذهنی و دینی داشته است. تاریخچه انسانشناسی از نظر شرایع آسمانی مانند اسلام به آغاز خلقت انسان برمیگردد. انسان از همان آغاز خلقت مامور به شناخت حقیقت، ظرفیتها، قابلیتها و سعادت و کمال خود بوده است. دلیل این همه توجه به شناخت انسان این است که انسان از نظر اسلام به عنوان خلیقه و جایگاه خداوند در روی زمین برگزیده شده است (بقره، ۳۳-۳۱) و رسیدن به این هدف فقط از طریق شناخت حقیقت انسانی، تواناییها، کمال و سعادت واقعی و راه وصول به آن ممکن خواهد بود. از نظر اسلام اولین انسان، حضرت آدم، اولین خلیفه خدا در روی زمین بوده است. او مسجود فرشتگان واقع شد و دیگر افراد انسانی نیز موظف هستند در جهت خلافت الهی گام بردارند (صدر، ۱۳۵۹: ۹-۱۱). اندیشمندان اسلامی هم در طول قرون متمادی آثار فراوانی درباره شناخت انسان تالیف کردهاند، به خصوص عارفان اسلامی در کنار بحث از توحید و شناخت خدا بحثهای زیادی در مورد ویژگیهای خلیفه خدا و انسان کامل ارائه کردهاند. کتابهایی مانند تمهید القواعد، شرح فصوص قیصری، فتوحات ابن عربی، مصباح الانس و … از این قبیل است.
لورنز: پرخاشگری ذاتی
نکته حساس در نظریه لورنز، نسبت به طبیعت انسان، این است که رفتار پرخاشگرانه ما نسبت به خودمان، همانند رفتار بسیاری از حیوانات، دارای کششی فطری است. به عقیده او این تنها توجیه ممکن از تعارض و جنگ، در طول تاریخ بشری است و این تنها توجیهی است از رفتار غیرمعقول و همیشگی موجودی که گمان میرود معقول است (استونسن، ۱۳۶۸: ۱۷۶). بنابراین لورنز وجود چیزی را که خود، ان را شور مبارزه می نامد، نتیجه تکامل واکنش دفاع جمعی اجداد ماقبل انسان ما میداند. منظور او از این اصطلاح این است که وقتی انسانها تجمع کنند، به گونهای مهیج پرخاشگر میشوند و تمام موانع اخلاقی و عقلی را رها میسازند. در روانشناسی هم میخوانیم که از لحظهای که ادراک پیدا میکنیم خودرا رها شده در دنیای مبارزه، رقابت و همچشمی مخربی میبینیم. ابزار این رقابت هم یک مقدار ارزشهای فکری، لفظی، تعبیری و توصیفی است (مصفا،۱۳۶۲: ۵۵).
نظریه لورنز متقاعد کننده به نظر میرسد، زیرا ظاهرا او بینش فروید را با روش خشک علمی اسکینر درهم آمیخته است. در بررسی نظریات متوجه شدیم که پیشنهاد غریزه یکی از ضعیفترین قسمتهای نظریه فروید بود. در عین حال نمیتوانیم با نظریه اسکینر که هر نوع پیشنهادی مبین بر وجود غریزه را به طور کلی رد میکند، موافق باشیم. آیا راستی لورنز بین این دو موضع افراطی به راه میانهای دست یافته است (استونسن، ۱۳۶۸: ۱۸۰)؟ آنچه در مورد روش شناسی لورنز تردیدآمیزتر است، این است که او پیشنهاد میکند سائقهای جزئی و ناچیز در اختیار یک یا چند تا از چهار سائق عمده (تغذیه، تولید مثل، فرار و پرخاشگری)هستند. و نیز عقیده دارد که یک فعالیت به طور کامل هرگز نتیجه سائق یگانهای نیست و حتی پیشنهاد میکند که پرخاشگری یکی از نیروهای سوق دهندهای است که در پس نوعی الگوهای رفتاری که علی الظاهر متوجه پرخاشگی نیستند، و حتی به نظر میرسد درست در نقطه مقابل پرخاشگری هم باشند، قرار دارد. صرف نظر از سوالات مربوط به روش شناسی نظریه عمومی لورنز، نحوه استدلال او درباره حیوانات و تعمیم این استدلالها به انسان میباید بسیار تردید آمیز تلقی شود. در هر صورت نظریههای مربوط به رفتار دوران ماقبل انسان، مانند فرضهای لورنز در خصوص رقابت بین قبایل متخاصم جزء بحثهای کاملا نظری است و در حال حاضر به دشواری میتوان له و علیه آنها شواهدی پیدا کرد (استونسن، ۱۳۶۸: ۱۸۴).
انسانشناسی اساطیری
این مکتب از یک سو به دلیل بی توجهی به روح القدس، عقل قدسی و عقل متافیزیکی و از سوی دیگر به جهت اینکه وهم و خیال در قلمرو آن نقش فعال و خلاقی ایفا میکند، به انسانشناسی فلسفی معاصر شباهت دارد و شاید به همین دلیل است که انسانشناسی معاصر اساطیر را مورد توجه قرار داده و ادیان را نیز به همین افق تقلیل میدهد. با این همه، تمایز انسانشناسی اساطیری نسبت به انسانشناسی معاصر آن است که انسانشناسی اساطیری با آنکه از آسمان وحدت روی بازگردانده و از ارشاد و هدایت عقل سرباز زده است، ارتباط وجودی خود را با حقیقت و یا با عالم مثال به طور کامل قطع نکرده است. در این انسانشناسی هرچند خبری از یقین نیست، با این همه، شک و تردید نیز در آن بروز و ظهوری تام نیافته است. در انسان شناسی اساطیری، هستی به صورتی رسمی، معلق نیست و آنچه در دنیای اساطیری رخ میدهد، متن حقیقت و وجود پنداشته میشود. انسان در عالم اساطیر، بدون آنکه به انکار آسمانهای معنوی بپردازد و بی آنکه ارتباط خویش را با آنها به طور کامل قطع کند، آنچه را خود میپسندد، یعنی سیرت، مطلوب و مراد خود را به صورت خداوندگاران ترسیم میکند. حال آنکه در انسانشناسی معاصر، خداوندگاران به افق اراده و عزم آدمی نازل میشوند (پارسانیا، ۱۳۸۹: ۲۵-۲۴).
پارادایم کارکردگرا
تصویری که کارگردگرایان از هستی ارائه میدهند، واقع گرایانه است. بدین معنا که جهان اجتماعی خارج از انسان و بدون ارتباط با شناخت او به منزله موجودات تجربی وجود دارند که همسان با جهان طبیعی از ساختارهای خشک، ملموس و نسبتا تغییرناپذیر تشکیل شده است و فرد در آن به دنیا میآید و زندگی میکند بدون اینکه هیج تاثیری بر آن داشته باشد. کارکردگرایی با برتر تلقی نمودن جامعه نسبت به انسان، انسانیت بدون جامعه را منتفی دانسته و مدعی است انسان تابع و مقهور محیط و ساختارهای اجتماعی و محصول توامان اجتماعی شدن و همکاری است (بوریل و مورگان، ۱۳۹۱: ۴۶-۴۴). مبنای انسان شناسی این پارادایم انسان مدرن است.
پارادایم ساختارگرای بنیادی
پارادایم ساختارگرایی بنیادی ریشه در دیدگاه مادیگرایانه جهان طبیعی و اجتماعی دارد. هستی شناسی این پارادایم مبتنی بر ماهیت خشک و عینی واقعیت که خارج از ذهن انسانها وجود دارد، تاکید میکند و به لحاظ ماهیت انسانشناسی، جبرگراست. ساختارگرایی بنیادی در وهله اول ارائه نقد از وضع موجود در امور اجتماعی را هدف قرار میدهد. این پارادایم صرفا به درک جهان توجه ندارد بلکه خواهان تغییر آن است. کانون توجه این پارادایم ساختارهای موجود در جامعه خصوصا شیوه ارتباط درونی آنها با هم است. این پارادایم برخلاف پارادایم انسانگرای بنیادی از میان فرد و جامعه اصالت را به جامعه میدهد. اساس این پارادایم که در آثار مارکس یافت میشود بر مبنای مدل وی از جامعه بوده و بر پایه دو عنصر است که عبارتند از زیربنا و روبنا. استعاره زیربنا در آثار او به شالوده اقتصادی جامعه اشاره دارد که در آن نقش محوری به تولید داده میشود و شامل عواملی چون شیوه تولید، ابزار تولید و روابط تولید است. روبنا نیز به عوامل دیگر غیراقتصادی چون دولت، مذهب، هنر، ادبیات و نظایر آن به کار میرود. ماهیت این امور به واسطه امور زیربنایی تعیین میشود. به طور کلی این دیدگاه بر ماهیت تضادگونه امور اجتماعی و فرایند بنیادی تغییر که مولد آن است تاکید میکند (بوریل و مورگان، ۱۳۹۱: ۴۹۲-۴۴۱). وجه مشترک این دیدگاه با پارادایم انسان گرایی بنیادی این هدف زیربنایی است که انسان را از اشکال مختلف سلطه که به زعم آنها ویژگی جامعه صنعتی معاصر است برهاند (بوریل و مورگان، ۱۳۹۱: ۵۵-۵۳). مبنای انسان شناس این پارادایم مدل انسان استبدادی است.
در جدول ۴-۲ خلاصهای از مدلهای انسان شناسی و ارتباط آن با پارادایمهای چهارگانه فوق و دلالتهای آن در نظریات سازمان و مدیریت ارائه شده است.
انسان در نگاه نظریات معاصر مدیریت
این تئوریها (توسعه سازمانی) مبتنی بر مدل انسان پیچیده یا انسان سیستمها قرار دارد. انسان در این مدل یک بخش وابسته به سیستم محیط بر خود میباشد. قسمت دیگر از فرایند تکاملی برای افراد این است که انسان، دانای به تکامل خود شده که طی آن در فراسیستم خود تلفیق خواهد شد بدون اینکه هویت خود را از دست بدهد. هدف نهایی، افزایش قابلیتهای درون فرد است (AL-Ghamdi,1990: 41-42).
مبانی انسانشناختی این تئوریها مبتنی بر مقدمات مفهومی مشابه آن مدل است. براساس نوشته تاننبوم دو پیشفرض انسانشناختی تئوری توسعه سازمان عبارتند از:
۱- انسانها ذاتا خوب هستند و شرارتهای ذاتی ندارند. پس انسانها ذاتا قابل اعتماد هستند.
۲- انسانها به وسیله محیط متاثر میشوند و آنها اگر شرایط مناسب باشد، به سمت کمال پیشرفت میکنند.
کریت لوین بر فرض دوم تاکید کرد و گفت که رفتار انسان تابعی از تعامل مولفههای شخصیتی و محیط است که این عوامل یکدیگر را تقویت و تعدیل میکنند (AL-Ghamdi, 1990: 42). کارل راجرز فرض سومی را به دو پیشفرض فوق افزود
سازوکارهای انسان یک گرایش واقعگرایانه دارد که مبدا پیدایش آنها یعنی انگیزه شامل آن است. انسانها رشد جهت دار داشته و میل به تلاش برای تکامل و فعلیت خود دارند.
راجرز قائل بود که رشد انسانها از فردی به فرد دیگر متفاوت است اما روند تحقق و فعلیت یافتن در همه انسانها وجود دارد. انسانها استعدادهای خود را کامل نمیدانند و همیشه در حالت بودن یا در فرایند شدن قرار دارند. فرنچ و بل (۱۹۸۲) میگویند افراد به سمت رشد و توسعه شخصی گرایش دارند و بیشتر به فعلیت یافتن در محیطی که شامل مولفههای حمایت کننده و چالش برانگیز است تمایل دارند. کارهای تیمی یکی از سازوکارهای این تئوری است (AL-Ghamdi, 1990: 42-44 به نقل از گنجعلی و همکاران، ۱۳۹۶: ۴۴).
پاسخ به سوالات فلسفی در مورد انسانشناسی
در این گزارش، نظریههای را به گونهای مورد بررسی قرار دادیم که خواننده تصور نکند این نظریهها با هم به رقابت برخاستهاند و برای اثبات درستی خود و کسب جایزه مسابقه میدهند. لیکن این طور هم نیست که با یکدیگر تعارض نداشته باشند. علیرغم نارسائیهای این نظریهها که به برخی از آنها اشاره کردیم، هر یک از آنها ما را در شناخت خود و جایگاهی که در جهان داریم، کمک نموده و نقش مثبتی در این میان ایفا نمودهاند.
اینکه بخشی از طبیعت ادمی، ذاتی و بخشی هم اکتسابی است، مورد توافق همه میباشد. درخصوص اینکه چقدر و کدام بخش از طبیعت آدمی، ذاتی و یا اکتسابی است، افلاطون، مارکس و اسکینر، وسعت – شرایط اجتماعی و توانایی زیاد انسان در تغییر دادن افراد از طریق دگرگون کردن ساخت – و عملکردهای اجتماعی را مورد تاکید قرار میدهند. در حالی که مسیحیت، فروید و لورنز تغییر دادن – طبیعت و ذات انسان را محدود میدانند. بنابراین برای یافتن پاسخ این سوالات باید به آزمایش روی آورد. ما باید از علومی چون روانشناسی، علم مطالعه رفتار جانداران (اتولوژی) و جامعه شناسی انتظار گرفتن جواب این سوالات را داشته باشیم.
چهار سوال عمده دیگر اساسا ماهیتی فلسفی دارند و در قلمرو تجربه قرار نمیگیرند زیرا مشاهدات قابل تصوری نسبت به واقعیات وجود ندارد که تکلیف آنها را روشن سازد، با این وجود، واقعیات فوق العاده مناسبی در دست هست که فهم آنها را آسان میکند.
منابع
قرآن کریم
نهج البلاغه
ابوطالبی، حمید (۱۳۹۲)، انسانشناسی اخلاق، تهران، انتشارات کویر
استونسن، لسلی (۱۳۶۸). هفت نظریه درباره طبیعت انسان. تهران: انتشارات رشد
امین زاده، محمدرضا (۱۳۷۲). انسان در اسلام، قم: در راه حق
بوریل، گیسون و گارت مورگان (۱۳۹۱). نظریههای کلان جامعهشناختی و تجزیه تحلیل سازمان، (ترجمه محمد تقی نوروزی) تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، مرکز تحقیقات و توسعه علومانسانی و موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره).
حلبی، علی اصغر (۱۳۷۱)؛ انسان در اسلام و مکاتب غربی؛ تهران: انتشارات اساطیر، ۱۳۷۱
دورتیه، ژآن فرانسوا، (۱۳۸۲)، علوم انسانی گستره شناختها، (ترجمه مرتضی کتبی و دیگران)، تهران: نشر نی
ریویر، کلود (۱۳۸۲).انسانشناسی سیاسی (ترجمه ناصر فکوهی)، تهران: نشر نی
سهرابی فر، محمد تقی، (۱۳۹۴). چیستی انسان در اسلام، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
صدر، محمد باقر (۱۳۵۹). خلاقیت انسان و گواهی پیامبران، (ترجمه جمال موسوی)، تهران: روزبه
فربد، محمد صادق (۱۳۸۰) مبانی انسانشناسی، تهران: پشوتن
فکوهی، ناصر (۱۳۹۲)، مبانی انسانشناسی، تهران: نشر نی
گرامی، غلامحسین (۱۳۹۲). انسان در اسلام. تهران: ناشر دفتر نشر معارف
گنجعلی، اسداله، سپهری، مهدی، رحیمی، احسان (۱۳۹۶). انسانشناسی در دانش مدیریت منابع انسانی؛ رویکردی انتقادی با تاکید بر اندیشههای علامه طباطبائی، تهران: دانشگاه امام صادق (ع).
مصفا، محمد جعفر (۱۳۶۲). انسان در اسارت فکر. تهران: ناشر نفس
مطهری، مرتضی (۱۳۶۴) امامت و رهبری؛ تهران: انتشارات صدرا،
مطهری، مرتضی (۱۳۸۵). انسان کامل. تهران. قم: صدرا، چاپ سی و هفتم.
هچ، ماری جو و ان ال کانلیف، (۱۳۸۹). نظریه سازمان: مدرن، نمادین – تفسیری و پست مدرن، (ترجمه حسن دانایی فرد)، تهران: مهربان نشر
یونگ، کارل گوستاو (۱۳۸۰). انسان در جستجوی هویت خویشتن. (ترجمه محمود بهفروزی). تهران: ناشر جامی
و…
کلی مطلب دیگر
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- پسورد تمامی فایل ها www.bibliofile.ir است.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
- در صورتی که این فایل دارای حق کپی رایت و یا خلاف قانون می باشد ، لطفا به ما اطلاع رسانی کنید.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.