بنفش رنگی یا به رنگ ارغوان یک رمان نامه ای است که توسط آلیس واکر نوشته شده و در سال ۱۹۸۲ منتشر شده است. این رمان برنده جایزه پولیتزر داستان و جایزه کتاب ملی در سال ۱۹۸۳ شد. این رمان در سال ۱۹۸۵ برای سینما اقتباس شده است. داستان در حومه گرجستان است که ما زندگی یک زن بیش از سی سال را از طریق تمام عقب ماندگی های زندگی به دلیل حداقل موقعیت اجتماعی او در جامعه آمریکا از سال های ۱۹۰۰ تا ۱۹۳۰ دنبال می کنیم.
کتاب The color purple
معرفی کتاب به رنگ ارغوان نوشته آلیس واکر و دانلود نسخه انگلیسی
از مجموعه :
The Color Purple Collection Series
درباره کتاب The color purple نوشته آلیس واکر:
کتاب The color purple (بنفش رنگی یا به رنگ ارغوان) یک رمان نامه ای است که توسط آلیس واکر نوشته شده و در سال ۱۹۸۲ منتشر شده است. این رمان برنده جایزه پولیتزر داستان و جایزه کتاب ملی در سال ۱۹۸۳ شد. این رمان در سال ۱۹۸۵ برای سینما اقتباس شده است. داستان در حومه گرجستان است که ما زندگی یک زن بیش از سی سال را از طریق تمام عقب ماندگی های زندگی به دلیل حداقل موقعیت اجتماعی او در جامعه آمریکا از سال های ۱۹۰۰ تا ۱۹۳۰ دنبال می کنیم.
آغاز قرن بیستم. در جامعه سیاه پوستان جنوب ایالات متحده ، دو خواهر ، سلی و نتی ، با ناپدری خود زندگی می کنند. دومی می خواهد از شر سلی خلاص شود و آن را به آلبرت ، یک بیوه مستبد ظالم که او را برای زندگی با او می برد ، پیشنهاد می کند. این دو خواهر به مدت ۲۰ سال از هم جدا می شوند. سلی دوستی در شخصیت خواننده شوگ اوری ، خواننده ، زمانی معشوقه آلبرت پیدا خواهد کرد. شوگ می رود تا به دو خواهر کمک کند تا یکدیگر را پیدا کنند.
Alice Walker «آلیس واکر» به خاطر این رمان در سال ۱۹۸۳ دو جایزهٔ معتبرِ پولیتزر و جایزهٔ ملی کتاب آمریکا را از آن خود است و هنوزاهنوز این کتاب در قفسههای اصلی پیشنهادی کتابفروشیهای [حداقل] نیویورک قرار داده میشود. داستان در قالب روزنوشتهای «سلی»، زنی سیاهپوست، در یکی از ایالتهای جنوبی حوالی دههٔ ۱۹۳۰ است. تا نزدیک به پایان نیمهٔ اول داستان، همهٔ روزنوشتها خطاب به خداوند است تا این که سلی متوجه نامههای خواهرش «نتی» میشود و بعد از خواندن چندین نامه از خواهرش، شروع به نوشتن نامه خطاب به خواهرش میکند. آخرین نامه خطاب به همه نوشته شده، به خدا، به طبیعت، به مردم، به خدا.
داستان رمان The color purple درباره ی چیست؟
اما داستان چیست؟ «سلی» در چهارده سالگی مورد تجاوز پدرش قرار میگیرد. از پدرش دو مرتبه صاحب بچه میشود، یک دختر و یک پسر. هر دو بچه را پدر میفروشد و بعد او را به مردی سیاهپوست به عنوان همسر میدهد. شوهر سلی که آقای — است در واقع او را به همسری گرفته تا بچههای مانده از ازدواج قبلیاش را تر و خشک کند، غریزهاش را سر و سامانی بدهد و البته هر وقت دلش برای معشوقهاش تنگ شد، سلی را به باد کتک بگیرد (در همهٔ داستان اسم خانوادگی این شوهر گفته نمیشود و هر جایی وقتی کسی به اسم آقا صدا زده میشود، چه شوهرش باشد چه نباشد، از — به جای اسم استفاده میشود). با آمدن «شاگ» زن جذاب، خوانندهٔ معروف و معشوقهٔ سابق شوهر سلی که حالا بیمار شده و سلی باید از او پرستاری کند، کمکم رابطهای عاطفی و تا حدی جنسی بین سلی و شاگ برقرار میشود. البته در این میانه شاگ با شوهر سلی هم رابطه دارد. شاگ موفق میشود نامههای خواهر سلی را که به او میرسیده ولی شوهرش از او پنهان میکرده پیدا کند و به سلی بدهد. سلی بعد از خواندن نامههای خواهر، تصمیم میگیرد به جای نوشتن نامه به خداوند که هیچ وقت هم جوابش را نداده است، به خواهرش نامه بنویسد که البته تا پایان داستان خواهرش نیز جوابی به او نمیدهد. خواهر با گروهی از کشیشهای سیاهپوست برای تبلیغ مسیحیت به آفریقا رفته است و از قضا دو فرزند سلی در آنجا همراه با آن کشیشها هستند. بقیهٔ داستان دیگر گفتن ندارد چون موجب لو رفتن ادامهاش میشود.
اما حرف حساب نویسنده چیست؟ نخست بگویم که نویسنده خیلی رندانه این اثر را نوشته است. در این داستان رابطهٔ همجنسبازانه هست و نیست. بیاعتقادی به خداوند وجود دارد و وجود ندارد. صحبتهای صریح فمینیستی هست و نیست. نویسنده حرفی را از دهان شخصیت بیرون میکشد و چند صفحه بعد از دهان همان شخصیت حرفی نقیض قبلی میزند. متناقضترین شخصیت از این جهت، شاگ است. شاگ با وجود تمایل به «سلی» با مردی سیاهپوست ازدواج میکند. در جایی اعتقاد به خداوند را کتمان میکند و جایی دیگر به اعتقاد به خداوند اذعان دارد ولی نه آن خدایی که در مسیحیت پیدا شده است. در جایی از کتاب (صص. ۱۹۴-۱۹۷ در نسخهٔ چاپ ۲۰۰۳ آمریکا) او به صراحت خدای سلی را زیر سؤال میبرد. به سلی ثابت میکند خدایی که سلی مجسم کرده یک مرد چشمآبی است؛ یعنی اولاً مرد است و ثانیاً سفید. از دید شاگ هیچ وقت مردان قابل اعتماد، عشق ورزیدن و ستایش نبوده و نیستند. خدای شاگ مثل خدای سفیدپوستها از مخلوقاتش تمنای عبادت و خدمت ندارد، از خوشحال بودن بندگانش [بخوانید اباحهگری جنسی] ناراحت نیست هیچ، خوشحال هم هست و تنها به عشق ورزیدن فکر میکند. اصلاً این خدا همین طبیعت است، به رنگ ارغوان که در طبیعت وجود دارد.
سلی دیگر از خداوند جواب نگرفته است و دل به نامه دادن به خواهرش بسته است. حالاست که خواهر متدینش از مسیحی میگوید که برای سیاهان آفریقا مهم نیست چون این مسیح آمده است تا آنها را استحمار کند و سپس استثمار، نشان به نشان شرکتهای راهسازی انگلیسی که آنها را از روستایشان انداختند بیرون و آب را هم بر آنها بستند. وقتی خواهرش و شوهرخواهرش ساموئل شکایت به کلیسای مرکزی لندن میبرند اثری از ناراحتی در کشیشهای سفیدپوست نمیبینند. بله؛ درست است که سنتهای ضدزن سیاهان آفریقا بد است ولی استعمار سفیدها چیزی بدتر است. همین میشود که خواهر و شوهرخواهرش دست به تأسیس کلیسایی میزنند که همه میتوانند بیواسطه با خداوند حرف بزنند. (مطلب توی پرانتز: یک بار خاطرهای در مورد مسلمان سیاهپوست آمریکایی نوشته بودم که هر جایی میرفت جماعتی سیاهپوست را مسلمان میکرد. یکی از استدلالهایش این بود که ببینید؛ مسیح خداست و سفید است و لذا فقط برای سفیدهاست ولی محمد برای همه است؛ رفتارش با بلال حبشی را ببینید!)
Alice Walker «آلیس واکر»، نویسندهٔ این کار، جنبشی به اسم «وومنیسم» راه انداخته بود. این جنبش در اعتراض به نژادپرستانه بودن فمینیسم و در جهت ارتقای وضعیت زنان سیاهپوست بوده است. در این کتاب رد پای این جنبش در شخصیت اباحیمسلک «شاگ» دیده میشود. «شاگ» همان کسی است که آخر داستان باعث آشتی سلی و شوهرش میشود، زندگی اقتصادی سلی را روبهراه میکند و برای بقیهٔ خانواده هم انگیزش ایجاد میکند. دیگر شخصیت زن آشوبگر داستان «سوفیا» است که فقط به خاطر نافرمانی از همسر سفیدپوست شهردار کارش به زندان و بعداً کلفتی در خانهٔ شهردار میکشد ولی هرگز از این رفتارش پشیمان نیست. او حتی نسبت به تمایل همجنسگرایانهٔ زن سفیدپوست جواب رد میدهد، چون به نظرش این مهربانی و کلفتی چیزی نبوده که خودش انتخاب کرده باشد (نشان از اعتراض به فمینیسم سفیدها در مقابل وومنیسم سیاهان). پایانبندی داستان جشنی است که خانواده در چهارم جولای میگیرند؛ یعنی روز استقلال آمریکا از انگلستان. یکی از شخصیتهای داستان میگوید چون در این روز سفیدها در شادی خود مشغول جشناند، دیگر فرصت کارکشی از سیاهها ندارند و به همین خاطر سیاهها میتوانند در این هوای گرم با خودشان شاد باشند.
به نظرم این رمان یک «کلاس نویسندگی» برای هر کسی است که بخواهد ایدهای را در فرم جا بدهد. این رمان آنقدر خوب و رندانه فضای داستانی را میسازد که کمتر سؤال برای آدم ایجاد میشود که مثلاً چرا این طوری آره و آن طوری نه؟ مثلاً در نقد رمان «ساعتها» نوشته بودم که نوع کنشهای همجنسبازانهٔ شخصیتها قابل باور نیست ولی در این رمان اعتراض منِ خواننده بیشتر جنبهٔ بیرون از داستان دارد (بخوانید مذهبی یا حتی ایدئولوژیک) تا درون داستان. «سلی» زنی است که از هر مردی که در زندگیاش دیده بدی دیده، از پدرش که به او تجاوز کرده (و البته پدرش هم نبوده)، از شوهرش که او را به باد کتک میگرفت و از خداوند یعنی مردی که هیچ وقت جواب خواستههایش را نداده. حالا او از عشق نسبت به مردها ناامید شده و به یک زن مستقل پناه میآورد.
راستی تا یادم نرفته بگویم: این کتاب برای شناختن بخشی از تاریخ استعمار، نژادپرستی و البته فقر سیاهان بسیار مفید است.
توضیحات انگلیسی کتاب به رنگ ارغوان:
About The Color Purple by Alice Walker
Winner of the Pulitzer Prize and the National Book Award. Alice Walker’s iconic modern classic is now a Penguin Book.
A powerful cultural touchstone of modern American literature, The Color Purple depicts the lives of African American women in early twentieth-century rural Georgia. Separated as girls, sisters Celie and Nettie sustain their loyalty to and hope in each other across time, distance and silence. Through a series of letters spanning twenty years, first from Celie to God, then the sisters to each other despite the unknown, the novel draws readers into its rich and memorable portrayals of Celie, Nettie, Shug Avery and Sofia and their experience. The Color Purple broke the silence around domestic and sexual abuse, narrating the lives of women through their pain and struggle, companionship and growth, resilience and bravery. Deeply compassionate and beautifully imagined, Alice Walker’s epic carries readers on a spirit-affirming journey towards redemption and love.
The Color Purple Quotes
“I think it pisses God off if you walk by the color purple in a field somewhere and don’t notice it.”
The color purple by Alice Walker
The color purple by Alice Walker
به رنگ ارغوان نوشته آلیس واکر
“I am an expression of the divine, just like a peach is, just like a fish is. I have a right to be this way…I can’t apologize for that, nor can I change it, nor do I want to… We will never have to be other than who we are in order to be successful…We realize that we are as ourselves unlimited and our experiences valid. It is for the rest of the world to recognize this, if they choose.”
Download The color purple by Alice Walker
“…have you ever found God in church? I never did. I just found a bunch of folks hoping for him to show. Any God I ever felt in church I brought in with me. And I think all the other folks did too. They come to church to share God, not find God.”
Download The color purple by Alice Walker
به رنگ ارغوان اثر آلیس واکر
The color purple by Alice Walker
“Here’s the thing, say Shug. The thing I believe. God is inside you and inside everybody else. You come into the world with God. But only them that search for it inside find it. And sometimes it just manifest itself even if you not looking, or don’t know what you looking for. Trouble do it for most folks, I think. Sorrow, lord. Feeling like shit. It? I ask. Yeah, It. God ain’t a he or a she, but a It. But what do it look like? I ask. Don’t look like nothing, she say. It ain’t a picture show. It ain’t something you can look at apart from anything else, including yourself. I believe God is everything, say Shug. Everything that is or ever was or ever will be. And when you cam feel that, and be happy to feel that, you’ve found it.”
به رنگ ارغوان نوشته آلیس واکر
“People think pleasing God is all God care about. But any fool living in the world can see it always trying to please us back.”
The color purple by Alice Walker
“Oh, Celie, unbelief is a terrible thing. And so is the hurt we cause others unknowingly.”
“Man corrupt everything, say Shug. He on your box of grits, in your head, and all over the radio. He try to make you think he everywhere. Soon as you think he everywhere, you think he God. But he ain’t. Whenever you trying to pray, and man plop himself on the other end of it, tell him to git lost, say Shug. Conjure up the flowers, wind, water, a big rock.”
به رنگ ارغوان اثر آلیس واکر
Download The color purple by Alice Walker
“Here’s the thing, say Shug. The thing I believe. God is inside you and inside everybody else. You come into the world with God. But only them that search for it inside find it. And sometimes it just manifest itself even if you not looking, or don’t know what you looking for. Trouble do it for most folks, I think. Sorrow, lord. Feeling like shit.
It? I ast.
Yeah, It. God ain’t a he or a she, but a It.
But what do it look like? I ast.
Don’t look like nothing, she say. It ain’t a picture show. It ain’t something you can look at apart from anything else, including yourself. I believe God is everything, say Shug. Everything that is or ever was or ever will be. And when you can feel that, and be happy to feel that, you’ve found It.
Shug a beautiful something, let me tell you. She frown a little, look out cross the yard, lean back in her chair, look like a big rose. She say, My first step from the old white man was trees. Then air. Then birds. Then other people. But one day when I was sitting quiet and feeling like a motherless child, which I was, it come to me: that feeling of being part of everything, not separate
at all. I knew that if I cut a tree, my arm would bleed. And I laughed and I cried and I run all around the house. I knew just what it was. In fact, when it happen, you can’t miss it. It sort of like you know what, she say, grinning and rubbing high up on my thigh.
Shug! I say.
Oh, she say. God love all them feelings. That’s some of the best stuff God did. And when you know God loves ’em you enjoys ’em a lot more. You can just relax, go with everything that’s going, and praise God by liking what you like.
God don’t think it dirty? I ast.
Naw, she say. God made it. Listen, God love everything you love? and a mess of stuff you don’t. But more than anything else, God love admiration.
You saying God vain? I ast.
Naw, she say. Not vain, just wanting to share a good thing. I think it pisses God off if you walk by the color purple in a field somewhere and don’t notice it.
What it do when it pissed off? I ast.
Oh, it make something else. People think pleasing God is all God care about. But any fool living in the world can see it always trying to please us back.
Yeah? I say.
Yeah, she say. It always making little surprises and springing them on us when us least expect.
You mean it want to be loved, just like the bible say.
Yes, Celie, she say. Everything want to be loved. Us sing and dance, make faces and give flower bouquets, trying to be loved. You ever notice that trees do everything to git attention we do, except walk?
Well, us talk and talk bout God, but I’m still adrift. Trying to chase that old white man out of my head. I been so busy thinking bout him I never truly notice nothing God make. Not a blade of corn (how it do that?) not the color purple (where it come from?). Not the little wildflowers. Nothing. Now that my eyes opening, I feels like a fool. Next to any little scrub of a bush in my yard, Mr. ____s evil sort of shrink. But not altogether. Still, it is like Shug say, You have to git man off your eyeball, before you can see anything a’tall.
Man corrupt everything, say Shug. He on your box of grits, in your head, and all over the radio. He try to make you think he everywhere.
Soon as you think he everywhere, you think he God. But he ain’t. Whenever you trying to pray, and man plop himself on the other end of it, tell him to git lost, say Shug. Conjure up flowers, wind,water, a big rock.
But this hard work, let me tell you. He been there so long, he don’t want to budge. He threaten lightening, floods and earthquakes. Us fight. I hardly pray at all. Every time I conjure up a rock, I throw it.
Amen”
Download The color purple by Alice Walker
“I’m pore, I’m black, I may be ugly and can’t cook, a voice say to everything listening. But I’m here.”
Download The color purple by Alice Walker
به رنگ ارغوان نوشته آلیس واکر
“Who am I to tell her who to love? My job just to love her good and true myself. P. 237”
What can she become? I asked.
Why, she said, the mother of his children.
But I am not the mother of anybody’s children, I said, and I am something.”
Download The color purple by Alice Walker
“Tea to the English is really a picnic indoors.”
“Us sing and dance, make faces and give flower bouquets, trying to be loved. You ever notice that trees do everything to get attention we do, except walk?”
“Listen, God love everything you love – and a mess of stuff you don’t. But more than anything else, God love admiration.
You saying God vain? I ast.
Naw, she say. Not vain, just wanting to share a good thing. I think it pisses God off if you walk by the color purple in a field somewhere and don’t notice it.
What it do when it pissed off? I ast.
Oh, it make something else. People think pleasing God is all God care about. But any fool living in the world can see it always trying to please us back.”
Download The color purple by Alice Walker
“Every time I conjure up a rock, I throw it.”
“Listen, God love everything you love – and a mess of stuff you don’t. But more than anything. God loves admiration.
You saying God vain? I ast.
Naw, she say. Not vain, just wanting to share a good thing. I think it pisses God off if you walk by the colour purple in a field somewhere and don’t notice it.”
Download The color purple by Alice Walker
“I believe God is everything, say Shug. Everything that is or ever was or ever will be. And when you can feel that, and be happy to feel that, you’ve found It.”
Download The color purple by Alice Walker
به رنگ ارغوان نوشته آلیس واکر
“Here’s the thing, say Shug. The thing I believe. God is inside you and inside everybody else. You come into the world with God. But only them that search for it inside find it. And some-times it just manifest itself even if you not looking, or don’t know what you looking for l. Trouble do it for most folks, I think. Sorrow, Lord. Feeling like shit.”
به رنگ ارغوان نوشته آلیس واکر
Shug say, Albert. Try to think like you got some sense. Why any woman give a shit what people think is a mystery to me.
Well, say Grady, trying to bring light. A woman can’t git a man if peoples talk.
Shug look at me and us giggle. Then us sure nuff. Then Squeak start to laugh. Then Sofia. All us laugh and laugh.”
Download The color purple by Alice Walker
منابع:
delsharm.blog.ir
گودریدز
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- پسورد تمامی فایل ها www.bibliofile.ir است.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
- در صورتی که این فایل دارای حق کپی رایت و یا خلاف قانون می باشد ، لطفا به ما اطلاع رسانی کنید.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.