«پیرمرد و دریا»، یکی از مشهورترین آثار نویسنده آمریکایی، ارنست همینگوی، می باشد و داستان نبرد نفس گیر ماهیگیر پیری ست که با یک نیزه ماهی بسیار بزرگ، در سواحل کوبا دست و پنجه نرم می کند.
نام انگلیسی:
The Old Man and The Sea
نام فارسی:
پیرمرد و دریا
نویسنده:
ارنست همینگوی
Ernest Hemingway
درباره کتاب پیرمرد و دریا نوشته ارنست همینگوی:
«پیرمرد و دریا» از ماندگارترین آثار ارنست همینگوی، نویسنده معروف آمریکایی، است که با زبانی بسیار ساده و قدرتمند بیان شده است. این شاهکار ادبی، روایتگر داستان تلاش های سانتیاگو، ماهیگیر پیر کوبایی، است که برای به دام انداختن یک نیزه ماهی غول پیکر، وارد نبرد بی امان و آزار دهنده مرگ و زندگی می شود.
همینگوی در این اثر چشمگیر معاصر، مضمون کلاسیک شجاعت در برابر شکست و نیز فتحی که یک شخص پس از تجربه ی شکست به دست می آورد، را بازسازی می کند. این رمان بسیار موفق که در سال ۱۹۵۱ در Cayo Blanco (کوبا) نوشته و در سال ۱۹۵۲ منتشر شد، قدرت قلم همینگوی را در دنیای ادبیات تأیید کرد و باعث شد این نویسنده توانا در سال ۱۹۵۴ جایزه نوبل ادبیات را دریافت کند. علاوه بر این، رمان کوتاه «پیرمرد و دریا»، در سال ۱۹۵۳ جایزه پولیتزر را نیز دریافت کرد.
«پیرمرد و دریا»، آخرین اثر داستانی مهمی بود که در زمان حیات همینگوی منتشر شد. بنا به گفتهی خود نویسنده، این رمان کوتاه جذاب و زیبا، کوله بار چند ساله زندگی هنری او میباشد.
گزیده ای از رمان «پیرمرد و دریا» (The Old Man and The Sea) نوشته ارنست همینگوی:
«پس از روشن شدن هوا با خود گفت: «من روی این طعمهی چهل پایی کار میکنم. اونو میبرم و به طنابهای ذخیرهام اضافهاش میکنم. دویست متر طناب و دام و قلاب و طعمه رو از دست خواهم داد. اونو میشه جایگزین کرد اما اگه من چند تا ماهی بگیرم و ماهی بزرگ خودشو خلاص کنه کی میتونه جایگزینش کنه؟ نمیدونم این ماهی که همین الان قلابو گرفت چیه! میتونه یه نیزه ماهی، لاک پشت بزرگ یا کوسه باشه. تا حالا حسش نکردم. باید هر چه زودتر از شرش خلاص بشم.»
او بلند گفت: «کاش پسرک همراهم بود.»
با خود گفت: «حالا که پسرک همراهت نیست، تو کاملا تنها هستی و چه هوا تاریک باشه و چه روشن، بهتره رو آخرین طنابت کار کنی. طنابو ببر و دو حلقهی ذخیره رو اضافه کن.»
پس همین کار را کرد. در تاریکی کار سختی بود. ماهی تکانی ناگهانی خورد، به پایین رفت و پیرمرد را پایین کشید که باعث شد زیر چشمش زخم شود. خون مقداری روی گونهاش پایین آمد اما قبل از اینکه به چانهاش برسد، بند آمد و خشک شد. او سر کارش برگشت و به چوبها تکیه داد. گونی را در زیر طناب مرتب کرد و دوباره طناب را از قسمت جدیدی از شانهاش رد کرده با انگشتانش نگه داشت. او به دقت کشش ماهی و همچنین پیشروی قایق را حس میکرد.»
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- پسورد تمامی فایل ها www.bibliofile.ir است.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
- در صورتی که این فایل دارای حق کپی رایت و یا خلاف قانون می باشد ، لطفا به ما اطلاع رسانی کنید.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.