پرداخت امن توسط کارتهای شتاب
نماد اعتماد اعتماد شما، اعتبار ماست
کدهای تخفیف روزانه هر روزه در اینستاگرام
پشتیبانی 24 ساعته 7 روز هفته

ادامه بده | Carry On

نوع فایل
epub
حجم فایل
2mb
تعداد صفحات
606
زبان
انگلیسی
تعداد بازدید
4,082 بازدید
۲۰,۰۰۰ تومان
رمان انگلیسی ادامه بده Carry On، داستانی فانتزی و عاشقانه و جادوگری نوشته ی رینبو راول Rainbow Rowell است که اولین بار در سال ۲۰۱۵ وارد بازار نشر شد.

معرفی و دانلود کتاب Carry On نوشته Rainbow Rowell

 

نام انگلیسی کتاب:

Carry On

نام فارسی کتاب:

ادامه بده

نویسنده:

رینبو راول  Rainbow Rowell


معرفی و دانلود کتاب رمان انگلیسی ادامه بده نوشته رینبو راول ،Download Carry On by Rainbow Rowell ، رمانی فانتزی عاشقانه و پرمعما درباره سایمون اسنو و بَز در مدرسه جادوگری. به همراه بخش ها و جملاتی از کتاب ترجمه فارسی و pdf و epub


معرفی و دانلود کتاب “Carry On” (ادامه بده) اثر رینبو راول

رمان “Carry On” (ادامه بده)، اثری فانتزی و عاشقانه از رینبو راول (Rainbow Rowell)، نویسنده پرطرفدار آمریکایی است که اولین بار در سال ۲۰۱۵ منتشر شد. این کتاب با ترکیبی دلنشین از جادو، عشق، معمّا و طنز، خوانندگان را به دنیایی پر از هیجان و احساس می‌برد. اگر به دنبال دانلود Carry On by Rainbow Rowell و تجربه‌ی داستانی جذاب با شخصیت‌هایی فراموش‌نشدنی هستید، این معرفی برای شماست.

“ادامه بده”: داستان عشق، جادو و هیولاهای بسیار بیشتر!

“Carry On” داستان سایمون اسنو (Simon Snow)، بدترین پسر برگزیده‌ای است که تا کنون برگزیده شده است! البته این چیزی است که هم‌اتاقی‌اش، بَز (Baz)، می‌گوید. این درست که بَز، خبیث و خون‌آشام و در مجموع یک عوضی تمام عیار است، اما حرفش درباره سایمون، چندان هم غلط نیست. سایمون نیمی از اوقات حتی نمی‌تواند چوب جادوگری‌اش را به کار بیندازد و در زمان‌هایی که می‌تواند نیز، چیزی را به آتش می‌کشد. استادش از او دوری می‌کند، رابطه عاشقانه‌اش از هم پاشیده، و از همه این‌ها بدتر، هیولایی جادوخوار با چهره‌ی سایمون مشغول خرابکاری است. اگر بَز اینجا بود، مشکلات خیلی راحت‌تر از این‌ها ممکن بود حل شوند؛ چرا که او دشمن و رقیب همیشگی سایمون در مدرسه جادوگری واتفورد است، اما امسال در سال آخر، بَز حتی زحمت آمدن به مدرسه را هم به خود نداده است.

رمان “ادامه بده” یک داستان شبح‌وار، یک داستان عاشقانه و یک معمّاست. این کتاب همانقدر که از یک داستان رینبو راول انتظار دارید، بوسه و گفتگو دارد — اما هیولاهای بسیار، بسیار بیشتری نیز دارد! این اثر همه ویژگی‌های دوست‌داشتنی آثار رینبو راول را در خود دارد: شخصیت‌های دوست‌داشتنی، دیالوگ‌های بامزه و روابطی که قلب شما را گرم می‌کنند، اما این بار در بستری از جادو و خطر.

نکوداشت های کتاب Carry On :

Rowell imbues her magic with awe and spectacle.
راول، جادوی خود را در شگفتی و رویدادهای چشم نواز غوطه ور می کند.
 New York Times Book Review

A brilliantly addictive, genuinely romantic story.
یک داستان عاشقانه ی فوق العاده اعتیادآور و بدیع.
 Time

Full of heart and humor, a fantastical tale.
سرشار از احساس و شوخ طبعی، داستانی شگفت انگیز.
People Magazine

بخش هایی از کتاب ادامه بده نوشته رینبو راول:

تو یه تراژدی کامل هستی، سایمون اسنو. واقعا نمی شد که از این افتضاح تر باشی.

تلاش می کند که مرا ببوسد اما خودم را عقب می کشم و می گویم: و تو این رو دوست داری؟

می گوید: عاشقشم.

چرا؟

چون اینجوری به هم میایم.


باید وانمود کنی که بازی ات، انتهایی داره. باید همانطور که می خوای، ادامه بدی، در غیر این صورت اصلا نمی تونی ادامه بدی


«تو یه تراژدی کامل هستی، سایمون اسنو. واقعا نمی شد که از این افتضاح تر باشی.» تلاش می کند که مرا ببوسد اما خودم را عقب می کشم و می گویم: «و تو این رو دوست داری؟» می گوید: «عاشقشم.» «چرا؟» «چون اینجوری به هم میایم.»


تو خورشید بودی و من داشتم روی تو سقوط می کردم. هر صبح بلند می شدم و فکر می کردم که «این ماجرا آخرش توی شعله های آتیش تموم می شه.»

 

معرفی و دانلود کتاب رمان انگلیسی ادامه بده نوشته رینبو راول ،Download Carry On by Rainbow Rowell ، رمانی فانتزی عاشقانه و پرمعما درباره سایمون اسنو و بَز در مدرسه جادوگری. به همراه بخش ها و جملاتی از کتاب ترجمه فارسی و pdf و epub

 جملاتی از کتاب “Carry On”:

  • تو یه تراژدی کامل هستی، سایمون اسنو. واقعا نمی‌شد که از این افتضاح‌تر باشی.
    • “What you are is a fucking tragedy, Simon Snow. You literally couldn’t be a bigger mess.”
  • تلاش می‌کند که مرا ببوسد اما خودم را عقب می‌کشم و می‌گویم: «و تو این رو دوست داری؟» می‌گوید: «عاشقشم.» «چرا؟» «چون اینجوری به هم میایم.»
    • He tries to kiss me, but I pull back- “And you like that?” “I love it.” He says “Why?” “Because we match.”
  • باید وانمود کنی که بازی‌ات، انتهایی داره. باید همانطور که می‌خوای، ادامه بدی، در غیر این صورت اصلا نمی‌تونی ادامه بدی.
    • “You have to pretend you get an endgame. You have to carry on like you will; otherwise, you can’t carry on at all.”
  • تو خورشید بودی و من داشتم روی تو سقوط می‌کردم. هر صبح بلند می‌شدم و فکر می‌کردم که «این ماجرا آخرش توی شعله‌های آتیش تموم می‌شه.»
    • “You were the sun, and I was crashing into you. I’d wake up every morning and think, ‘This will end in flames.”
  • “من در حال بوسیدن سایمون اسنو خواهم مرد. آلیستر کراولی، من یک زندگی سحرآمیز دارم.”
    • “I am going to die kissing Simon Snow. Aleister Crowley, I’m living a charmed life.”
  • “به اشتراک گذاشتن یک اتاق با کسی که بیش از همه او را می‌خواهی، مانند به اشتراک گذاشتن یک اتاق با یک آتش باز است. او دائماً تو را به سمت خود می‌کشد. و تو دائماً بیش از حد نزدیک می‌شوی. و می‌دانی که خوب نیست – که هیچ خوبی وجود ندارد – که مطلقا هیچ چیزی از آن بر نمی‌آید. اما به هر حال این کار را می‌کنی. و سپس… خوب. سپس می‌سوزی.”
    • “Sharing a room with the person you want most is like sharing a room with an open fire. He’s constantly drawing you in. And you’re constantly stepping too close. And you know it’s not good–that there is no good–that there’s absolutely nothing that can ever come of it. But you do it anyway. And then… Well. Then you burn.”
  • “درست زمانی که فکر می‌کنی صحنه‌ای بدون سایمون داری، او وارد می‌شود تا به تو یادآوری کند که همه دیگران در فاجعه او شخصیت‌های فرعی هستند.”
    • “Just when you think you’re having a scene without Simon, he drops in to remind you that everyone else is a supporting character in his catastrophe.”
  • “او هنوز به چشمانم نگاه می‌کند. مانند کاری که با آن اژدها کرد، چانه‌اش کج و ثابت است. ‘من منتخب نیستم،’ او می‌گوید. من به چشمانش نگاه می‌کنم و پوزخند می‌زنم. دستم دور کمرش مانند یک نوار فولادی است. ‘من تو را انتخاب می‌کنم،’ می‌گویم. ‘سایمون اسنو، من تو را انتخاب می‌کنم.'”
    • “He’s still looking in my eyes. Staring me down like he did that dragon, chin tilted and locked. “I’m not the Chosen One,” he says. I meet his gaze and sneer. My arm is a steel band around his waist. “I choose you,” I say. “Simon Snow, I choose you.”
  • “خودم را رها کردم… فقط برای سالم ماندن. فقط برای اینکه از آن عبور کنم. و وقتی احساس کردم بیش از حد لغزیده‌ام، به تنها چیزی که همیشه از آن مطمئنم چسبیدم – چشمان آبی. موهای برنزی. این واقعیت که سایمون اسنو قوی‌ترین جادوگر زنده است. که هیچ چیز نمی‌تواند به او آسیب برساند، حتی من. که سایمون اسنو زنده است. و من به شدت عاشق او هستم.”
    • “I let myself slip away… Just to stay sane. Just to get through it. And when I felt myself slipping too far, I held on to the one thing I’m always sure of – Blue eyes. Bronze curls. The fact that Simon Snow is the most powerful magician alive. That nothing can hurt him, not even me. That Simon Snow is alive. And I’m hopelessly in love with him.”
  • “چیزهای خوب هستند که وقتی دلتنگشان می‌شوی، دردناک می‌شوند.”
    • “It’s the good things that hurt when you’re missing them.”
  • “برای یک لحظه — حتی یک لحظه هم نه، یک کسری از ثانیه — تصور می‌کنم او بگوید: ‘حقیقت این است که من به شدت جذب تو هستم.’ و سپس تصور می‌کنم در صورتش تف کنم. و سپس تصور می‌کنم آن را از روی گونه‌اش پاک کنم و او را ببوسم. (چون من آشفته‌ام. از هر کسی بپرسید.)”
    • “For a moment—not even a moment, a split second—I imagine him saying, ‘The truth is, I’m desperately attracted to you.’ And then I imagine myself spitting in his face. And then I imagine licking it off his cheek and kissing him. (Because I’m disturbed. Ask anyone.)”
  • “من یازده ساله بودم و مادرم و روحم را از دست داده بودم، و Crucible تو را به من داد.”
    • “I was eleven years old, and I’d lost my mother, and my soul, and the Crucible gave me you.”
  • “صندلی جلو برای افرادی است که هرگز توسط احمق‌های خونین ربوده نشده‌اند. عیسی مسیح، بَز.”
    • “The front seat is for people who’ve never been kidnapped by bloody numpties. Jesus Christ, Baz.”
  • “تمام پیشگویی مزخرف است،” من می‌گویم. “‘و یکی برای پایان دادن به ما خواهد آمد. و یکی سقوط او را به ارمغان خواهد آورد.’ آیا من نیز سقوط خودم را به ارمغان آوردم؟” “نه،” بَز می‌گوید. “آن من بودم. واضح است.” “چگونه سقوط مرا به ارمغان آوردی؟ من خودم Humdrum را متوقف کردم.” بَز بی‌حوصله به گوشی‌اش نگاه می‌کند. “عاشق شدی، نه؟”
    • “The whole prophecy is bollocks,” I say. “‘And one will come to end us. And one will bring his fall.’ Did I also bring my own fall?” “No,” Baz says. “That was me. Obviously.” “How did you bring my fall? I stopped the Humdrum myself.” Baz looks back at his phone, bored. “Fell in love, didn’t you?”
  • “او لبخند می‌زند، و او ساخته شده از دردسر است.”
    • “He smiles, and he’s made of trouble.”
  • “او سرش را تکان می‌دهد، و چیزی می‌گوید، و من فکر می‌کنم ممکن است او را ببوسم. چون قبلا هیچ کس را نبوسیده‌ام. (می‌ترسیدم که گاز بگیرم.) و هرگز نخواسته‌ام جز او کسی را ببوسم. (گاز نمی‌گیرم. به او آسیب نمی‌رسانم.) فقط می‌خواهم او را ببوسم، سپس بروم. “سایمون…” من می‌گویم. و سپس او مرا می‌بوسد.”
    • “He shakes his head, and he’s saying something, and I think I might kiss him. Because I’ve never kissed anyone before. (I was afraid I might bite.) And I’ve never wanted to kiss anyone but him. (I won’t bite. I won’t hurt him.) I just want to kiss him, then go. “Simon…,” I say. And then he kisses me.”
  • “هر چند وقت یک بار باید بنوشی؟” “هر شب، برای احساس خوب. هر چند شب یک بار، برای سالم ماندن.”
    • “How often do you have to drink?” “Every night, to feel good. Every few nights, to stay sane.”
  • “تا حالا کسی را گاز گرفته‌ای؟” “نه. من قاتل نیستم.” “آیا هر بار باید کشنده باشد؟ گاز گرفتن؟ نمی‌توانستی فقط کمی از خون یک نفر را بنوشی، سپس بروی؟” “باورم نمی‌شود این را از من می‌پرسی، اسنو. تو که نمی‌توانی از نصف ساندویچ هم دست برداری.”
    • “Have you ever bitten anyone?” “No. I’m not a murderer.” “Does it have to be fatal every time? The biting? Couldn’t you just drink some of a person’s blood, then walk away?” “I can’t believe you’re asking me this, Snow. You, who can’t walk away from half a sandwich.”
  • “فکر می‌کنم ممکن است او را ببوسم. او همینجاست. و لب‌هایش باز است (تنفس دهانی) و چشمانش زنده، زنده، زنده.”
    • “I think I might kiss him. He’s right here. And his lips are hanging open (mouth breather) and his eyes are alive, alive, alive.”
  • “اسنو دیشب مرا بوسید تا دهانم درد گرفت. آنقدر مرا بوسید که نگران شدم او را با تمام بزاق دهانم تبدیل کنم. او خود را روی چهار دست و پا بالای من نگه داشت و مرا وادار کرد که برای دهانش دست دراز کنم – و من این کار را کردم. دوباره هم انجام می‌دهم. برای او از هر خطی عبور می‌کنم. من عاشق او هستم. و او این را بهتر از دعوا دوست دارد.”
    • “Snow kissed me last night until my mouth was sore. He kissed me so much, I was worried I’d Turn him with all my saliva. He held himself up on all fours above me and made me reach up for his mouth—and I did. I would again. I’d cross every line for him. I’m in love with him. And he likes this better than fighting.”
  • “مثل این است که یک پری به نام مری باشی،” او ادامه می‌دهد. “یا یک خون‌آشام به نام گمپایر،” من می‌گویم. “گمپایر حتی یک نام مناسب نیست، اسنو. تو در این بازی افتضاحی.”
    • “It’s like being a fairy named Mary,” he goes on. “Or a vampire named Gampire,” I say. “Gampire isn’t even a proper name, Snow. You’re terrible at this game.”
  • “او بعداً به من گفت که والدینش به او گفته بودند در مدرسه از من دوری کند. “مامانم گفت که هیچ‌کس واقعاً نمی‌داند تو از کجا آمده‌ای. و ممکن است خطرناک باشی.” پرسیدم: “چرا به حرفش گوش نکردی؟” “چون هیچ‌کس نمی‌دانست تو از کجا آمده‌ای، سایمون! و ممکن بود خطرناک باشی!” “تو بدترین غریزه بقا را داری.” او گفت: “همچنین، دلم برایت سوخت.” “تو عصایت را برعکس گرفته بودی.”
    • “She told me later that her parents had told her to steer clear of me at school. “My mum said that nobody really knew where you came from. And that you might be dangerous.” “Why didn’t you listen to her?” I asked. “Because nobody knew where you came from, Simon! And you might be dangerous!” “You have the worst survival instincts.” “Also, I felt sorry for you,” she said. “You were holding your wand backwards.”
  • “او کتابی پر از پاورقی است که زنده شده است. او یک ژاکت از وصله‌های آرنج است.”
    • “He’s a book full of footnotes brought to life. He’s a jacket made of elbow patches.”
  • “تو مرکز جهان من بودی و همه چیز دور تو می‌چرخید.”
    • “You were the centre of my universe and everything else spun around you.”
  • “به او تکیه می‌دهم، چون سردم است و او همیشه گرم است. و چون دوست دارم به او یادآوری کنم که از او نمی‌ترسم.”
    • “I lean into him, because I’m cold and he’s always warm. And because I like to remind him that I’m not afraid of him.”
  • “گاهی اوقات وقتی در سالن غذاخوری راه می‌روم، فقط به مردم سلام می‌کنم، او مرا از آستینم می‌کشد تا عجله کنم. “تو دوستان زیادی داری،” او می‌گوید. “مطمئنم که این ممکن نیست. و به هر حال، من همه آن‌ها را ‘دوست’ نمی‌نامم.” “فقط همین تعداد ساعت در روز وجود دارد، سایمون. دو، سه نفر – همین قدر است که هر کدام از ما وقت داریم.” “بیشتر از این تعداد در خانواده نزدیک تو هستند، پنی.” “می‌دانم. این یک مبارزه است.”
    • “Sometimes when I’m walking through the dining hall, just saying hello to people, she’ll drag me by my sleeve to hurry me up. “You have too many friends,” she’ll say. “I’m pretty sure that’s not possible. And, anyway, I wouldn’t call them all ‘friends.’” “There are only so many hours in the day, Simon. Two, three people—that’s all any of us have time for.” “There are more people than that in your immediate family, Penny.” “I know. It’s a struggle.”
  • “چگونه می‌توانی اینطور باشی؟” زمزمه می‌کنم. “چگونه حتی می‌توانی بعد از همه چیز به من اعتماد کنی؟” “مطمئن نیستم که به تو اعتماد دارم،” او زمزمه می‌کند. با دست دیگرش به شکمم دست می‌زند. احساس می‌کنم به زمین افتاد. (شکمم، منظورم است.) “اما…” او شانه بالا می‌اندازد. شکمم را مالش می‌دهد و من چشمانم را می‌بندم – چون احساس خوبی دارد. (خیلی خوب.) و همچنین به این دلیل که می‌خواهم دوباره مرا ببوسد.”
    • “How can you be like this?’ I whisper. ‘How can you even trust me, after everything?’ ‘I’m not sure I do trust you,’ he whispers back. He reaches out with his other hand and touches my stomach. I feel it drop to the floor. (My stomach, that is.) ‘But…’ He shrugs. He’s rubbing my stomach, and I close my eyes-because it feels good. (So good.) And also because I want him to kiss me again.”
  • “اگر بَز فکر می‌کند من هرگز او را رها خواهم کرد، اشتباه می‌کند. من او را اینگونه دوست دارم. زیر سلطه من. زیر دستان من. نه اینکه نقشه بکشد و توطئه کند و با خون‌آشام‌ها حرف بزند. حالا تو را دارم، فکر می‌کنم. بالاخره تو را جایی که می‌خواستم دارم.”
    • “If Baz thinks I’m ever letting him go, he’s wrong. I like him like this. Under my thumb. Under my hands. Not off plotting and scheming and talking to vampires. I’ve got you now, I think. I’ve finally got you where I want you.”

 

معرفی و دانلود کتاب رمان انگلیسی ادامه بده نوشته رینبو راول ،Download Carry On by Rainbow Rowell ، رمانی فانتزی عاشقانه و پرمعما درباره سایمون اسنو و بَز در مدرسه جادوگری. به همراه بخش ها و جملاتی از کتاب ترجمه فارسی و pdf و epub

چرا “Carry On” را بخوانیم؟

“Carry On” برای طرفداران فانتزی جوان، رمان‌های عاشقانه و کسانی که به دنبال داستانی با حس شوخ‌طبعی و جادو هستند، ایده‌آل است. این کتاب با شیمی بی‌نظیر بین شخصیت‌های اصلی، دنیای جادویی جذاب و لحظات احساسی عمیق، شما را تا پایان درگیر خود نگه می‌دارد. اگر به دنبال یک داستان فانتزی مدرن با چاشنی طنز و عاشقانه هستید که tropesهای محبوب را به شکلی تازه بازآفرینی کند، دانلود کتاب Carry On را به شما پیشنهاد می‌کنیم.

 

 

 

مطالعه بیشتر

راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • پسورد تمامی فایل ها www.bibliofile.ir است.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
  • در صورتی که این فایل دارای حق کپی رایت و یا خلاف قانون می باشد ، لطفا به ما اطلاع رسانی کنید.
نویسنده

Rainbow Rowell

پسوند فایل

EPUB

نوع فایل

نوشتاری

ژانر

داستان بزرگسال جوان, داستان عاشقانه, داستان فانتزی

زبان

انگلیسی

نوع محصول

کتاب

نقد و بررسی‌ها

هنوز هیچ نقد و بررسی وجود ندارد.

اضافه کردن نقد و بررسی

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید

سبد خرید شما خالی است.

ورود به سایت
0
دانلود کتاب رمان انگلیسی ادامه بده نوشته رینبو راول|Carry On
ادامه بده | Carry On

۲۰,۰۰۰ تومان