پرداخت امن توسط کارتهای شتاب
نماد اعتماد اعتماد شما، اعتبار ماست
کدهای تخفیف روزانه هر روزه در اینستاگرام
پشتیبانی 24 ساعته 7 روز هفته

دانلود کتاب مائده های زمینی نوشته آندره ژید

نوع فایل
pdf
حجم فایل
897kb
تعداد صفحات
129
زبان
فارسی
دسته بندی
تعداد بازدید
3286 بازدید
رایگان
برای دانلود رایگان این فایل لطفا ثبت نام کنید. (فقط چند ثانیه طول میکشه)
مائده‌های زمینی رمان زیبای آندره ژید است که اولین بار سال ۱۸۹۷ در پاریس منتشرشد. او در این کتاب به ستایش شادی و خوشبختی پرداخته و می‌خواهد انسان‌ها را تشویق کند تا توجه بیشتری به جزئیات آفرینش نشان دهد. کتاب او انسان را به جست‌و جوی آفریدگار تشویق می‌کند و معتقد است هرچیزی که انسان را شاد و خشنود می‌کند در رسیدن او به پروردگارش موثر است. آندره ژید هنگام نوشتن مائده‌های زمینی تحت تاثیر کتاب «چنین گفت زرتشت» اثر نیچه بود، اما آنچه واقعا انگیزه‌ی نوشتن این کتاب شد اقامت او در آفریقای شمالی بود. آندره ژید برای معالجه و استراحت دو سال در آفریقای شمالی زندگی کرد. این دو سال تحول روحی عظیمی را در او به وجود آرود که بسیاری از منتقدان مائده‌های زمینی را نتیجه ‌ی آن می‌دانند.

دانلود کتاب مائده های زمینی آندره ژید

 

مترجم:

مهستی بحرینی

دانلود رایگان کتاب مائده های زمینی نوشته آندره ژید

درباره کتاب مائده های زمینی آندره ژید:

مائده‌های زمینی رمان زیبای آندره ژید است که اولین بار سال ۱۸۹۷ در پاریس منتشرشد. او در این کتاب به ستایش شادی و خوشبختی پرداخته و می‌خواهد انسان‌ها را تشویق کند تا توجه بیشتری به جزئیات آفرینش نشان دهد. کتاب او انسان را به جست‌و جوی آفریدگار تشویق می‌کند و معتقد است هرچیزی که انسان را شاد و خشنود می‌کند در رسیدن او به پروردگارش موثر است. آندره ژید هنگام نوشتن مائده‌های زمینی تحت تاثیر کتاب «چنین گفت زرتشت» اثر نیچه بود، اما آنچه واقعا انگیزه‌ی نوشتن این کتاب شد اقامت او در آفریقای شمالی بود. آندره ژید برای معالجه و استراحت دو سال در آفریقای شمالی زندگی کرد. این دو سال تحول روحی عظیمی را در او به وجود آرود که بسیاری از منتقدان مائده‌های زمینی را نتیجه ‌ی آن می‌دانند.

کتاب آندره ژید نثری مسجع دارد و از مقدمه و ۸ کتاب تشکیل شده است. آندره ژید در مقدمه‌ی مؤلف کتاب که برای چاپ مجدد آن در سال ۱۹۲۶ نوشته است، آورده است:«کاش کتابم به تو بیاموزد که بیش از این کتاب به خودت بپردازی و سپس بیشتر از خود به دیگر چیزهاین است آنچه پیش از این، بایستی در مقدمه و در آخرین جملات «مائده‌ها» خوانده باشی. پس چرا خود را ملزم به تکرار آن کنم؟»

کتاب کم‌نظیر آندره ژید همانند بسیاری از آثار ادبی بزرگ جهان در ابتدا مورد استقبال قرار نگرفت. این کتاب  سال‌ها با بی‌مهری مواجه بود و در نزدیک ۱۰ سال تنها ۵۰۰ جلد از آن به فروش رسید. اما سال‌های جنگ جهانی باعث شد بسیاری از مردم به این کتاب روی بیاورند. جنگ و تبعات آن بر زندگی مردم سایه انداخته بود و نا امیدی در جوامع روزافزون بود. بسیاری از مردم به نیروی جدیدی برای ادامه زندگی نیاز داشتند، نیرویی که آن‌ها را به سوی آینده پیش ببرد.  همین باعث شد در آن سال ها مردم بیشتر به جست و جوی خدا و معنویت روی بیاورند. در نتیجه کتاب آندره ژید با استقبال مواجه شد و در مدت کوتاهی به زبان‌های دیگر هم ترجمه شد و در سراسر دنیا مورد توجه قرار گرفت.

کتاب مائده‌ های زمینی درباره چیست؟

آندره ژید معتقد است انسان برای رسیدن به خدا احتیاج به مذهب یا هیچ ابزار دیگری احتیاج ندارد و هر چیزی در زندگی انسان تجلی پروردگار است.  آندره ژید می‌خواهد انسان از هر لحظه از زندگیش لذت ببرد، وجهه زیبایی که در هر پدیده‌ای وجود دارد را بیرون بکشد و به آن توجه کند. آندره ژید با کتابش حال بهتری برای انسان خواسته است و خواسته او را به سوی مبدا آفرینش سوق بدهد. در قسمت‌هایی از کتاب لحن آندره ژید به طنز مختصری کشیده می‌شود و لبخندی بر لب مخاطب می‌نشاند.

شخصیت‌های کتاب مائده‌های زمینی

کتاب مائده‌های زمینی سه شخصیت دارد. راوی که خود نویسنده است، ناتانائیل که کتاب خطاب به او نوشته شده است و منالک که معلم راوی است. آندره ژید  سعی می‌کند با روایت آموزش‌های منالک به راوی دو موضوع را به خواننده‌های مائده‌های زمینی آموزش دهد: یکی فرار از قوانین و ساختارهای آزار‌دهنده و قید و بندهای خانوادگی و دیگری تمایل به ماجراجویی و شور و اشتیاق در زندگی.

آندره ژید، نویسنده‌ای که به انسان می‌پردازد

آندره ژید نویسنده و فیلسوف فرانسوی است. او سال ۱۸۶۹ در پاریس به دنیا آمد. ژید نویسنده‌ی پرکاری بود و بیش از ۲۵ اثر از او به جای مانده است. در میان آثار ژید داستان کوتاه، مقاله، شعر و نمایش‌نامه هم دیده می‌شود. آندره ژید نوشتن را در ۲۲ سالگی شروع کرد. در ابتدا او تحت تاثیر جوامعی که در آن رفت و آمد می‌کرد و همچنین دوستی با کسانی مانند «استفان مالارمه»، به سبک نمادگرایی روی آورد. هرچند مدتی بعد دغدغه‌هایش تغییر کرد و سعی کرد بیشتر درباره‌ی انسان و درونیات بنویسد.

از میان آثار او می‌توان به «دخمه‌های واتیکان»، «سکه های تازه»، «سمفونی روسیه» اشاره کرد. کلیسای کاتولیک تمام کتاب‌های آندره ژید را در لیست کتاب‌های ممنوعه قرار داده است. این نویسنده‌ی فرانسوی مدت کوتاهی عضو حزب کمونیست هم بود اما پس از مدتی دریافت که آموزه‌های حزب برایش راضی کننده نیستند و توقعاتش را برآورده نمی‌کنند. بنابراین کتاب «بازگشت از روسیه» را نوشت و حزب را ترک کرد.  آندره ژید سال ۱۹۴۷ برنده جایزه‌ی نوبل ادبیات شده است و سه سال بعد از دریافت نوبل در ۸۱ سالگی در پاریس درگذشت.

آندره ژید؛ فرانسوی دل‌بسته به ادبیات فارسی

ادبیات فارسی و مخصوصا گنجینه‌ی ارزشمند اشعار شاعران بزرگ فارسی زبان در قرن‌های گذشته در موارد بسیاری منبع الهام شاعران و متفکران و نویسندگان مغرب زمین بوده است. یکی از نویسندگانی که ردپای مشرق زمین در آثارش به خوبی دیده می‌شود، آندره ژید است.

آندره ژید در سال‌های جوانی با «حافظ» و «خیام» آشنا بود و اشعار «حافظ» را به فرانسوی می‌خواند. علاقه‌ی آندره ژید به ادبیات مشرق زمین به اندازه‌ای بود که کتاب «هزار و یک شب» را بارها و بارها خوانده بود. او در نامه‌ای به یکی از دوستانش درباره‌ی این گتاب گفت: «شما از شیفتگی من به این کتاب خبر دارید. پدرم که او هم شیفته‌ی  «هزار و یک‌ شب» بود، چنان زود آن را دراختیار من گذاشت که فکر می‌کنم، همـراه کتـاب مقـدس، اولین کتابی است که خوانده‌ام.»

آندره ژید به اشعار «عطار»، «مولوی»، «منوچهری» و« فردوسی» هم توجه نشان می‌داد و همواره از آنان به عنوان بزرگان ادبیات جهان یاد می‌کرد. او همواره از اینکه فارسی نمی‌دانست ناراحت بود و معتقد بود نداستن زبان فارسی باعث می‌شود بسیاری از ظرافت‌ها و زیبایی های شاعران مورد علاقه‌اش را از دست بدهد.

در میان آثار آندره ژید، کتاب مائده‌های زمینی بیش از آثار دیگرش تحت تاثیر علاقه او به ادبیات فارسی قرار گرفته است و محققان فارسی زبان آن را تفاهمی میان ادبیات غرب و شرق می‌دانند

مائده‌ های زمینی، عرفان مشترک آندره ژید و حافظ

آندره ژید، مائده‌های زمینی را با بخشی از آیه‌ی ۲۲ سوره بقره آغاز کرده است و در ادامه بیتی از حافظ آورده است. درونمایه‌ی عارفانه‌ی کتاب، ما را یاد بسیاری از آثار عرفای فارسی زبان می‌اندازد. عرفان حافظ و عرفان ژید بسیار به هم نزدیک است. هر دو عشقی را می‌جویند که آن‌ها را از بند تعلقات مادی رها کند و در معنویت غرقشان کند. حافظ و ژید هر دو عاشق طبیعت هستند و در طبیعت غرق می‌شوند و حتی آن را راهی برای راز و نیاز و ارتباط با پروردگار می‌دانند. ژید در کتابش به «خیام» هم اشاره کرده است و به اعتقاد منتقدان فارسی کتاب مائده‌های زمینی رنگ و بویی هم از آثار این شاعر فارسی زبان دارد.

مائده‌های زمینی، ترجمه و انتشار در ایران

ترجمه‌های فارسی مختلفی از مائده‌های زمینی وجود دارد. معروف‌ترین ترجمه‌ی مائده‌های زمینی ترجمه‌ی مشترک «جلال آل احمد» و «پرویز داریوش» از این کتاب است. بعدها سیروس ذکاءمترجم و روزنامه نگار ایرانی این اثر را به فارسی برگرداند و «بنگاه ترجمه و نشر کتاب» سال۱۳۳۶  آن را منتشر کرد.

«حسن هنرمندی» پژوهشگر ایرانی و استاد زبان فرانسه هم مائده‌های زمینی را ترجمه کرده است. او علاقه زیادی به آندره ژید داشت و پژوهش‌هایش تاثیر به‌سزایی در شناخته‌شدن ژید و آثارش در ایران داشته است. «مهستی بحرینی» شاعر و مترجم ایرانی و دانش آموخته دکترای زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران که به شکل تخصصی آثار ادبی فرانسوی را به فارسی ترجمه می‌کند، هم این کتاب را ترجمه کرده است. بحرینی در مقدمه‌ای که بر ترجمه‌اش از مائده های زمینی نوشته است، انگیزه‌اش از ترجمه‌ی مجدد کتاب را اهمیت بازشناساندن آثار مهم ادبی جهان، بیان کرده است. انتشارات نیلوفر سال ۱۳۸۱ این کتاب را با عنوان مائده ‌های زمینی و مائده های تازه منتشر کرد.

خرید و دانلود کتاب صوتی این کتاب با ترجمه‌ی «مهستی بحرینی» و خوانش «احمدگنجی» در همین صفحه ممکن است.

 در بخش‌ هایی از کتاب مائده‌های زمینی می‌خوانیم:

روزهایی هست و بازهم روزهایی. صبح‌هایی هست و شب‌هایی. صبح‌هایی هست که پیش از سپیده دم ، سست و خموده از خواب بر می‌خیزیم. ای بامداد خاکستری پاییز! جان آدمی در تو نیاسوده بیدار می‌شود و چنان از شب زنده‌داری تب آلود خویش کوفته است که آرزو دارد دوباره به خواب رود و طعم مرگ را مزه مزه کند. فردا این دشت یخ‌زده را ترک خواهم گفت. سبزه‌ها پوشیده از یخچه است. من همچون سگ‌هایی که در مخفی‌گاه‌های زمین برای روزهای گرسنگی خود نان و استخوان نگاه می‌دارند، می‌دانم برخی لذت‌های پنهان را در کجا بیابم. می‌دانم که در پیچ گود نهر، کمی هوای ملایم هست و بر فراز حصار چوبی بیشه، زیزفونی زرفام که هنوز برگ‌هایش نریخته است. لبخندی و نوازشی نثار پسرک کارگاه آهنگری ، در راه مدرسه‌اش. دورتر ، رایحه‌ی برگ‌های فراوانی که فروریخته است، زنی که می‌توانم به رویش لبخند بزنم، با بوسه‌ای نزدیک کلبه، بر روی کودک خردسالش. صدای پتک کوره‌ی آهنگری که در پاییز، از دوردست به گوش می‌رسد… آیا همه‌ی خوشی هایم همین است؟ آه! بهتر است بخوابیم! این‌ها بسیار ناچیز است و من از امید داشتن دلزده شده‌ام…

بخشی از ترجمه فارسی کتاب مائده های زمینی آندره ژید


ناتائیل با تو از انتظار سخن خواهم گفت.

من دشت را به هنگام تابستان دیده ام که انتظار می کشید،انتظار اندکی باران….

ناتائیل،ای کاش هیچ انتظاری در وجودتحتی رنگ هوس هم به خود نگیرد.

بلکه تنها آماده گی برای پذیرش باشد.

منتظر هر آنچه به سویت می آید باش و جز آنچه به سویت می آید را آرزو مکن.

جز آنچه داری آرزو مکن.

بدان که در لحظه لحظه می توانی خدا را به تمامی در درون خود داشته باشی.

کاش آرزویت از سر عشق باشد و تصاحب عاشقانه.

زیرا آرزویی نا کارآمد به چه کار می آید؟

عجبا! ناتائیل ، تو خدا را در تملک داری و خود از آن بی خبر بوده ای!

تملک خدا یعنی دیدن او ، اما کسی به او نمی نگرد…

ندیده ای ، چون او را در پیش خود به گونه ای دیگر مجسم می کردی!

ناتائیل تنها خداست که نمی توان در انتظارش بود.

در انتظار خدا بودن، ناتائیل ،یعنی در نیافتن اینکه او را هم اکنون در وجود خود داری.

تمایزی میان خدا و خوشبختی قائل مشو

و همه خوشبختی خود را در همین دم قرار ده….

در کوتاه ترین لحظه های زنده گی،

توانسته ام هر آنچه را دارم در وجود خود حس کنم.

من همواره تمام دارایی های زنده گی ام را در اختیار داشته ام.

به شامگاه چنان بنگر که گویی روز بایستی در آن بمیرد.

و به بامداد زیبا چنان بنگر که گویی همه چیز از نو زاده می شود.

نگرش تو باید در هر لحظه نو شود.

خردمند کسی است که از هر چیزی به شگفت در آید..!

سر چشمه ی تمام دردسرهای تو،ای ناتائیل،گوناگونی چیزهایی است که داری.

حتی نمی دانی از میان آن ها کدام را بیش تر دوست داری

و این را در نمی یابی که یگانه دارایی آدمی زنده گی است…

مرگ چیزی نیست جز رخصتی برای زنده گی های دیگر.

برای اینکه همه چیز پیوسته نو شود…..

ناتائیل باید همه ی کتابها را در درون خود بسوزانی

از ترجمه فارسی کتاب مائده های زمینی آندره ژید


…ناتانائیل، تنها خداست که نمی‌توان به انتظارش ماند.

در انتظار خدا به سر بردن یعنی در نیافتن این که خدا در توست – خدا را با خوشبختی مسنج و همه خوشبختیت را در لحظه گذرا بنه.

به غروب چنان بنگر که بایست روز در آن میمرد، و به روز چنان که هر چیز در آن میزاد.

کاش دید تو در هر لحظه، نو باشد. فرزانه آن کسی است که از هر چیز به شگفتی افتد.

برای من خواندن اینکه شن ساحل‌ها نرم است کافی نیست. می‌خواهم پای برهنه ام این نرمی‌را حس کند. معرفتی که قبل از آن احساسی نباشد برای من بیهوده است.

هرگز در این جهان چیزی ندیده ام که حتی اندکی زیبا باشد مگر آنکه در دلم آرزو کرده ام تا همه ی مهر من آنرا در بر گیرد.

 

…  هر شب آرزویی بر بالش من غنوده است. هر سپیده دم همانجا بازش می‌یابم. شب همه شب بر بالین من بیدار نشسته است. راه پیموده ام، خواسته ام آرزوی خود را خسته کنم اما جز جثه ی خود، چیزی را نیازرده ام. نمی‌دانم امشب چه خوابی می‌توانستم ببینم. چون برخاستم همه آرزوهایم عطش داشتند …

نه! این همه ستاره که در آسمانست، این همه مروارید که در دریاست، اینهمه پرهای سفید که در کناره خلیج‌ها ریخته است، من هنوز همه را نشمرده ام.

تمامی‌زمزمه‌های برگ‌ها را و تمامی‌لبخندهای شفق را، تمامی‌خنده‌های تابستان را نیز.

و اینک دیگر چه بگویم؟ چون دهانم خاموشی گزیده، می‌پنداری دلم آرام است ؟

از ترجمه فارسی کتاب مائده های زمینی آندره ژید


ناتانائیل چگونه پی نبر‌ده‌ای که هر سعادتی زاده‌ی تصادف است و در هر لحظه، همچون گدایی بر سر راهت ظاهر می‌شود. بدا به حالت اگر بگویی که خوش‌بختی‌ات مرده است، چون تو آن را«بدین سان» در رؤیاهایت ندیده بودی و اگر بگویی تنها در صورتی به خویشتن راهش خواهی داد که منطبق با اصول و خواست‌های تو باشد…!

…اعمال ما به ما وابسته است همچنان که درخشندگی به فسفر, درست است که اعمال ما مارا میسوزاند ولی تابندگی ما …از همین است. و اگر روح ما ارزش چیزی را داشته باشد دلیل بر آن است که سخت تر از دیگران سوخته است…!

… ناتانائیل ٬ ای کاش عظمت در نگاه تو باشد نه در چیزی که به آن می نگری…!

… خدا به من گفت : در این روزهای آخر از من سخن بسیار رفته است . در اینجا شایعات فراوانی به گوشم می رسد . حتی اندکی ناراحت کننده است . بله , می دانم مورد توجه هستم . امَا آنچه در مورد من می گویند غالبأ هیچ خوشایند خاطرم نیست . و حتی اتفاق می افتد که من هیچ آنرا نمی فهمم . اما توجه کنید , شما که از این گروه هستید و به خود می بالید که ادیب هستید . شما می بایست به من بگویید این جمله کوچک از کیست که در میان آن همه سخنان نامعقول از آن خوشم امده است :
“از خداوند نبایستی جز به طور طبیعی سخن گفت .”

من در حالی که از شرم سرخ می شدم گفتم : این جمله کوچک از من است .

 

خدا که از این لحظه دیگر مرا “تو” خطاب می کرد گفت : جمله خوبی است . پس گوش کن . برخی از مردم همواره توقع دارند که من در کارشان دخالت کنم و نظم موجود را برایشان بر هم زنم . این کار یعنی عدم وفاداری به قوانین من , که مایه پیچیدگی امور می شود و نوعی تقلب است .
کاش این مردم بفهمند که کمی بهتر به قوانین من گردن نهند , کاش بفهمند که بدین گونه , از آن بیشتر بهره می توانند برد .
بشر بیش از آن تواناست که می پندارد .
گفتم :بشر گرفتار سرگردانی است .
خدا دوباره گفت :باید از سرگردانی در آید . من برای اینکه احترام خود را به او نشان دهم آزادش می گذارم که خود دست و پایی کند …! و همه خوشبختی خود را در همین دم قرار ده….
در کوتاه ترین لحظه های زندگی، توانسته ام هر آنچه را دارم در وجود خود حس کنم. من همواره تمام دارایی های زندگی ام را در اختیار داشته ام. به شامگاه چنان بنگر که گویی روز بایستی در آن بمیرد.
و به بامداد زیبا چنان بنگر که گویی همه چیز از نو زاده می شود.نگرش تو باید در هر لحظه نو شود…!

… خردمند کسی است که از هر چیزی به شگفت در آید..!

… ناتانائیل ، سرچشمه ی همه ی دردسرهای تو ،گوناگونی چیز هایی است که داری. حتی نمی دانی از میان آن ها کدام را بیش تر دوست داری و این را در نمی یابی که یگانه دارایی آدمی زندگی است. حتی کوتاه ترین لحظه ی زندگی نیز از مرگ زورآور تر است و آن را انکار می کند. مرگ چیزی نیست جز رخصتی برای زندگی های دیگر، برای این که همه چیز پیوسته نو شود…!

… ناتانائیل ، باید همه ی کتاب ها را در خود بسوزانی…!

از ترجمه فارسی کتاب مائده های زمینی آندره ژید


خواستم چنان کتابی بنویسم که در آن هر گونه فکر و هر گونه تاثر فردی از نظر تو پنهان بماند و بپنداری که در آن جز پرتوی از شور و حرارت خویشتن نمی بینی….می خواستم خود را به تو نزدیک تر کنم و تو مرا دوست بداری.


آرزو مکن که خدا را در جایی جز همه جا بیابی.هر مخلوقی نشانی از خداست و هیچ مخلوقی او را هویدا نمی سازد. همان دم که مخلوقی نظر ما را به خویشتن منحصر کند ، ما را از خدا بر می گرداند.
به هر کجا بروی جز خدا چیزی را دیدار نمی توانی کرد.خدا همان است که پیش روی ماست. ای کاش عظمت در نگاه تو باشد نه در چیزی که به آن می نگریی

به تو خواهم آموخت که زیبا ترین هیجان های شاعرانه ، هیجان هایی است که از هزار و یک دلیل وجود خداوند به آدمی دست می دهد.برخی احساس عشق به خدا را دلیل وجود “او” می دانند.از همین روست که من هر چه را دوست داشته ام خدا نامیده ام ، و از همین روست که خواسته ام همه چیز را دوست بدارم.
هر جا که نمی توانی بگویی : چه بهتر؛ بگو: عیبی ندارد. در این گفته نویدی بزرگ برای خوشبختی نهفته است. برخی لحظه های سعادت را هدیه ی خداوند می دانند ، و برخی دیگر آن را هدیه ی چه کس دیگری؟… ناتانائیل ، خدا را از خوشبختی ات جدا مدان

ناتانائیل ، سرچشمه ی همه ی درد سرهای تو ،گوناگونی چیز هایی است که داری.حتی نمی دانی که از آن میان کدام را دوست تر داری و این را در نمی یابی که یگانه دارایی آدمی زندگی است.حتی کوتاه ترین لحظه ی زندگی نیز از مرگ زورآور تر است و آن را انکار می کند.مرگ چیزی نیست جز رخصتی برای زندگی های دیگر،برای این که همه چیز پیوسته نو شود،برای این که هیچ یک از صورت های زندگی “آن” را بیش از زمانی که برای شناختنش ضروری است،در اختیار نگیرد.خوشا لحظه ای که سخن تو طنین افکند

از ترجمه فارسی کتاب مائده های زمینی آندره ژید

مطالعه بیشتر

دانلود
راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • پسورد تمامی فایل ها www.bibliofile.ir است.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
  • در صورتی که این فایل دارای حق کپی رایت و یا خلاف قانون می باشد ، لطفا به ما اطلاع رسانی کنید.

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “دانلود کتاب مائده های زمینی نوشته آندره ژید”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید

سبد خرید شما خالی است.

ورود به سایت
0